بزرگنمايي:
راه ترقی- یکی میگوید: «با هزار امید و آرزو مدرک
کارشناسی وکارشناسی ارشد را از بهترین دانشگاههای دولتی گرفتم و چند صباحی
است مشغول به کار هستم. زندگی خوب و آرامی دارم اما از خانواده ام خجالت
می کشم که با این سن هنوز خواستگار ندارم. هنوز کسی حاضر نشده پا پیش
بگذارد تا مراسم ازدواج یگانه دختر خانواده شکل بگیرد.»
دیگری میگوید: «هر وقت برای یکی از
دختران فامیل خواستگار میآید یا کارت دعوتی برای شرکت در عروسی بهمان دختر
دریافت میکنیم، انگار داغ پدر و مادرم تازه میشود و با لحنی عنوان
میکنند که دختر فلانی هم رفت. دیگر از این نگاهها و طعنهها خسته شدهام،
انگار تقصیر من است. خوب به من چه پسرها تن به ازدواج نمیدهند یا به من
چه که باید منتظر بنشینم تا یکی در خانه را بزند. اینها را بارها به مادرم
گفتهام اما کو گوش شنوا.»
شاید در هزاره سوم، شنیدن این حرفها خنده
دار به نظر برسد اما واقعیت دارد، واقعیت دارد که برخی با تفکر سیندرلایی
روز را شب و شب را روز میکنند و چشم به در دوختهاند تا تک سوار با اسب
سفیدش از راه برسد و کفش سیندرلا را پای آنان کند.
واقعیت دارد که دغدغه بسیاری از
خانوادهها به جای توانمند سازی دختران، پوشاندن روی آنان از آفتاب و مهتاب
است تا شرایط ازدواج با دیگری را داشته و مورد پسند دیگری باشد. هستند
خانوادههایی که به دلیل نبود خواستگار برای دخترشان، روی بر زمین
میاندازند و عرق شرم پاک میکنند.
موقعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده هم
چندان در بودن یا نبودن این طرز تفکر فرقی نمیکند، آنجا که در سریال
خانگی، دختر خانواده حاضر میشود در قبال پول پسر را راضی کند تا به
خواستگاری او بیاید تا بتواند اموال پدر را بگیرد یا دیگری که به خواستگار
صوری و عقد صوری تن میدهد تا شرایط خروج از کشور برایش فراهم شود، در
مییابیم که اهمیت خواستگار به اینکه شما در کلانشهر هستید یا روستا یا در
نقطه مرفه نشین هستید یا فقیر نشین روزگار میگذرانید، ربطی ندارد!
موضوعی که باب خواستگاران اجارهای را به
بنگاههای همسریابی بازکرده و برخی حاضر هستند برای سربلند کردن میان قوم و
خویش و خودی و غریبه و به گفته خودشان برای کسب اعتبار، با پرداخت مبلغی
به دامان خواستگار اجارهای چنگ بزنند! و تازه عنوان کنند که به خواستگار
پاسخ منفی هم دادهاند.
پدیدهای که شاید شنیدن آن لبخندی بر روی
لب بیاورد اما همواره این سوال در ذهن می پیچد که به چه قیمتی؟ آیا هر
خواستگاری، خواستگار است؟ آیا رویای سیندرلایی آن هم در عصری که امثال مریم
میرزاخانی افخار آفرینی میکنند یا در فلان کشور صدارت میکنند هنوز باید
طرفدار داشته باشد؟ آیا نباید تحولی در تفکر ازدواج ایجاد کرد تا دیگر همسر
آینده را ناجی و کارت بانکی قلمداد نکرد؟
اجبار به بی میلی یا بی میلی اجباری
براساس آمارها شاخص تجرد قطعی در ایران
برای مردان 3.6 درصد و برای زنان 2.8 درصد است و کارشناسان جمعیتی هم سن
تجرد قطعی را 50 سالگی در نظر گرفته و تمام کسانی که تا این سن ازدواج
نکردهاند را جزو آمار تجرد قطعی محاسبه میکنند.
همچنین بر اساس آمارها، یزد، خراسانهای
شمالی، جنوبی و رضوی، کمترین میزان تجرد قطعی را دارند و بوشهر، کرمانشاه و
خوزستان، بیشترین تجرد قطعی را دارند.
به منظور یافتن چرایی کاهش میل به ازدواج و
به دنبال آن نبود خواستگار، خبرنگار حوزه زنان و خانواده ایرنا نظر طهورا
نوروزی مشاور خانواده را جویا شد. وی در این گفت و گو، شرایط بیرونی را
متهم اصلی کاهش ازدواج عنوان کرد و گفت: این جمله که جوانان به ازدواج فکر
نمیکنند را قبول ندارم چرا که ازدواج یک نیاز فطری برای هر جوانی است که
میخواهد در چارچوب شرع و قانون به آن برسد. نمیتوان گفت که ازدواج در
گذشته بر اساس تمایل بوده و در حال حاضر تمایلی به این امر نیست و رفتار و
الگوی جوانان تغییر کرده است. نمیتوان گفت که به دلیل اینکه جامعه از شکل
سنتی خارج شده بنابراین رفتار افراد هم تغییر کرده است.
وی ادامه داد: در زمان کنونی هم تمایل به
تشکیل خانواده وجود دارد چرا که در ذات بشر نهفته است. انسان نمیتواند به
تمایلهای فطری خود بی نیاز باشد و به آن نَه بگوید اما شرایط بیرونی، پاسخ
گویی به این نیاز فطری و غریزی را مستلزم زمان و موقعیت مناسب قرار داده
است.
نگاه سخت افزاری و نرم افزاری برکاهش ازدواج حاکم است
از نگاه این مشاور خانواده، به طور کلی دو
نگاه سخت افزاری و نرم افزاری به مقوله ازدواج وجود دارد که از اقتصاد و
تامین معیشت به عنوان عامل سخت افزاری ازدواج و از تغییر معیارهاو ملاکهای
ازدواج و مباحث فرهنگی، خوی فردگرایی و تجردمحوری به عنوان عامل نرم
افزاری میتوان نام برد. حال اینکه وزن کدام یک در کاهش آمار ازدواج و
توسعهی تجردگرایی سنگینتر است قابل بحث است.
نوروزی خاطرنشان کرد: گروهی بر این
باورند که معیشت سخت شده و فشار اقتصادی عامل اصلی است اما با نگاهی به
خرده فرهنگهای شکل گرفته در خانوادهها در مییابیم که توقعها، چشم و هم
چشمیها و نگاههای ظاهرگرایانه پررنگتر شده در نتیجه به نسبت قبل بر
سختیهای معیشتی ازدواج افزوده است
گروهی بر این باورند که معیشت سخت شده و فشار اقتصادی عامل اصلی است اما
با نگاهی به خرده فرهنگهای شکل گرفته در خانوادهها در مییابیم که
توقعها، چشم و هم چشمیها و نگاههای ظاهرگرایانه پررنگتر شده در نتیجه
به نسبت قبل بر سختیهای معیشتی ازدواج افزوده است به گونهای که
میتوان گفت در دوران گذشته، اقتصاد سخت بود اما فرهنگ قناعت گرایانه و
قناعت محوری حاکم بود و افراد با اندکی اندوخته روزگار میگذراندند.
راهکارهای خروج از پدیده تجردگرایی
تغییر تعاملها، روابط ضعیف و نبود درک
متقابل بین اعضای خانواده باعث گرایش جوانان به زندگی مجردی شده است که بنا
به گفته کارشناسان با خانواده درمانی و ارایه الگوی مناسب، میتوان بر
کارکرد خانواده به عنوان واحدی متشکل از تک تک اعضای خانواده بهبود بخشید و
از کمالگرایی مطلق کاست و بر میل به زندگی مشترک افزود.
از نگاه طهورا نوروزی هم کانون خانواده و
به خصوص پدر ومادر به عنوان نخستین افرادی که فرزند با آنان سروکار دارد و
نخستین بارقههای تربیتی را از آنان میآموزد، در تشدید کمالگرایی مطلق نسل
جوان نقش بسزایی ایفا میکنند.
وی افزود: والدین بر اساس عواطف خود،
همواره فرزند خود را برتر از سایرین میبینند به همین دلیل در انتخاب
ملاکهای ازدواج هم سعی در برگزیدن بهترین دارند؛ همین امر باعث شکل گیری
کمال طلبی در فرزندان میشود. ما نمیگوییم که تحقیق نشود و شاخصها
ارزیابی نشود اما دیگر آن درجه از کمال طلبی که منجر به فردگرایی و مانع
ازدواج شود اشتباه است.
با نقطه نظرات کارشناسان امور تربیتی درمی
یابیم وقتی جوانان به خصوص دختران در زمینه رشد شخصی و زندگی اجتماعی خود،
هدف و برنامه دیگری نداشته باشند، ایدههایی همچون خواستگار اجارهای
دامان آنان را میگیرد و نگاه به افتخار آفرینی با داشتن خواستگار برای
دختران مستاصل از فشار اجتماعی خانواده و جامعه، همواره جای توانمندسازی،
اعتماد به نفس و هویت یابی را خواهد گرفت. در حالی که رسانه ملی و مطبوعات
به دلیل نفوذپذیری بالا در میان خانوادهها، میتوانند با فرهنگ سازی درست و
ارایه الگوی مناسب، راهنمای مسیر درست زندگی جوانان باشند.