پیاده روی اربعین؛ اینجا هیچکس غریبه نیست
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - روزنامه شهروند / متن پیش رو در شهروند منتشر شده است
حسام خراسانی| کربلا، حرم حضرت عباس(علیه السلام)؛ اینجا پایانی برای محکم کردن قدمهای عاشقی است؛ وعدهگاه آخر، وعدهگاه آدمهایی که قدم به قدم ستونها را شمردهاند تا رسیدهاند به منزلگاه آخر؛ دلدادگانی که دلشان را زدهاند به جاده عاشقی و پا در مسیر دلدادگی گذاشتهاند؛ وعدهگاه آخرشان همین ستون ١٤٥٢ است؛ دُرست روبهروی ورودی حرم حضرت عباس(علیه السلام)؛ در این مسیر دلدادگی مردم و ارگانهای مختلفی از ایران و عراق دست به کار شدهاند تا در قرار عاشقانه همراه زائران حسینی باشند؛ از شهرداری گرفته تا جمعیتهلالاحمر و دانشگاهها و سپاهپاسداران.
چشمهای ماتمزده آدمها
هر گوشهای از شهر نشانهای از دلدادگی است؛ نشانهای از سوگواری و عزاداری؛ در روز اربعین حسینی میلیونها زائر از دهها کشور جهان وارد کربلای معلی شدهاند. نگاهها به هر کجا که خیره شود، بیرق سیاه و چشمهای ماتمزده آدمهایی به چشم میخورد که عاشقانه به سوگ نشستهاند. تمام ورودیهای اصلی شهر کربلا صحنه پیادهروی و عزاداری زائران سیاهپوشی است که هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشود. به دلیل انبوه جمعیت، حرکت در بینالحرمین به سختی انجام میشود و ازدحام جمعیت سبب کندشدن حرکت زائران و ترافیک سنگین جمعیت بهویژه در خیابانهای منتهی به مرقد مطهر اباعبدالله(علیه السلام) و قمر بنیهاشم(علیه السلام) شده است. زائران ایرانی هم مثل تمام زائران پس از طی مسیر پیادهروی نجف کربلا، حرکت خود را به سمت کربلای معلی از طریق الحسین علیهالسلام آغاز کردهاند. این حجم متراکم از حضور زائران به گفته موکبداران عراقی در سالهای اخیر کمسابقه بوده است. آنها میگویند جمعیت این روزهای طریقالحسین(علیه السلام) در مقایسه با سالهای پیش، قابل مقایسه نیست. همه در رفتوآمدند و این را میشود از اطلاعیههای مختلف سطح شهر و آمدوشدهای مردم حس کرد. روی دیوارها اطلاعیههایی دیده میشود که همه مرتبط با راهپیمایی عظیم اربعین حسینی است. کسی به دنبال پیدا کردن خودرو برای جابهجایی است و زائری دیگر به دنبال آژانسهای مسافرتی؛ بعضی از عراقیها هم درحال توزیع پتو برای زائراناند.
اما اینجا در میان انبوه جمعیت، غریبه بودن خودنمایی نمیکند. در ورودی شهر برخی از بچههای عراقی دنبالمان راه میافتند و ما را تا مواکب همراهی میکنند. روبهروی حرم حضرت عباس(ع) در میان تمام موکبهای مردمی و ارگانی، چشمم به کودکی افتاد که با زبان غلیظ عربی بلند داد میزد: «تعال تعال.» نزدیکش که شدم، دستم را محکم گرفت و گفت: «تعال تعال زائر.» او زیر آفتاب سوزانعراق با صورت عرقکرده و خیس داد میزد و به خانه دعوتمان میکرد. مدام میگفت: «ام الرشید.» اسمش رشید بود و 6سال داشت. اهل حله بود؛ پدرش شهید مدافع حرم بود و مادرش هم امالرشید. همه او را به همین نام صدا میزدند. یک زن عرب که هر صبح شیر گاو تازه دوشیده شده را میجوشاند و در استکانهای عربی کمرباریک میریخت و از میهمانان میخواست تا بنوشند. این سادهترین تعریف در مورد اُمالرشید است. با رشید همراه شدیم تا منزلشان. در میان مسیر انبوه زبالهها را دیدیم که در گوشههایی از شهر ریخته شده؛ هنوز بسیاری از کوچه پسکوچهها خاکی است. رشید هم ما را به خانهای در یکی از همین کوچه پس کوچهها بُرد؛ خانهای که در محله معروف به «خانه امالرشید» است.
یک رسم هرساله
امالرشید هرسال در اربعین حسینی درِ خانه پدری خود را باز میکند. این رسم خانوادگی آنهاست. هرساله از هفتم ماه صفر به مدت 15 روز در این خانه به زائران اربعین خدمت میکند. او و اطرافیانش در این مدت معمولا حدود 5میلیون دینار در موکب خود برای زوار اربعین هزینه میکنند. «امالرشید» ١٠سال است که در ایام اربعین پذیرای زائران حسینی است. دو برادرش ابوالصاحب و ابوالهاشم در دو طبقه آن منزل سکونت دارند؛ این دو برادر به کمک خانواده و پسرانشان (صاحب وهاشم) در طول ایام اربعین از زائران حسینی پذیرایی میکنند. وارد خانه که شدیم ابوالهاشم برایمان چند سینی چای آورد و بلافاصله در مدت کوتاهی سفره را انداختند. چند بار با عربی دست و پا شکسته و به زبان اشاره گفتم که «شام خوردهام» اما سفره انداخته شد. همین که بلند شدم و ظرفهای یکبار مصرف آب را برداشتم، فرزند صاحب، با کمی اخم و ناراحتی ظرفها را از من گرفت و خودش آب آورد. فرزند صاحب با صدای بلند گفت: «خانه ما خانه زائران است. ما خدمتگزار زائرانیم و به این خدمت افتخار میکنیم.»
سفره بابرکت اُمالرشید
اطرافیان امالرشید میگویند با برکتترین سفرهسال در عراق سفره امالرشید در اربعین حسینی است؛ سفرهای رنگارنگ که پُر است از غذای عربی، ترکی و ایرانی. امالرشید معتقد است در اربعین خرجکردن برای زائر افتخار است، نه هزینه؛ خانه امالرشید در طول روزهای اربعین حداقل هر روز از 10 زائر پذیرایی میکند. امالرشید میگوید: «این داراییها از اهلبیت به ما رسیده. ما هم برای اهل بیت هزینه میکنیم.» بخش بسیاری از درآمدهای یکساله امالرشید هزینه میهمانانی است که در اربعین در منزل پدریاش اقامت دارند. همسرش در جنگ با داعش پنجسال پیش در اطراف موصل شهید شده است. امالرشید در اداره بازنشستگی عراق فعال است و از دولت عراق نیز بهعنوان «خانواده شهید» مقرری دریافت میکند.
9سال خدمت سربازی!
ابوالهاشم برادر امالرشید هم به «شهروند» میگوید: «با علاقه کامل برای اربعین هزینه میکنم. تمام خانواده در طولسال برای این دوران کمکمالی کنار گذشته و همراه شدهاند.» ابوالهاشم معتقد است اهل بیت به دارایی آنها برکت میدهند. او میگوید: «آنچه داریم را هزینه میکنم تا خدا سلامتی و برکت را به ما هدیه دهد. خداوند قطعا چندبرابرش را به ما میدهد.» فرزندان کوچک ابوالهاشم در میان میهمانان عطر، دستمال کاغذی، آب و خرما تعارف میکنند. ابوالهاشم از رژیم بعث دل پُری دارد. او که در دوران بعث 9سال مجبور به حضور در خدمت سربازی در ارتش بوده میگوید:«شیعیان عراق همیشه خود را برادر مردم ایران میدانستند، اما صدام از ما بهعنوان سپر انسانی استفاده میکرد. نه من و نه هیچ عراقی دیگر راضی به جنگ با مردم ایران نبودیم، بلکه این رژیم بعث بود که خواهان جنگ شد و آن را ادامه داد.»
سفره رنگی اُمالرشید
صاحبخانه عدس پلو با گوشت فراوان و نوعی آبگوشت برای شام تدارک دیده بود. ماهی و برنج و چند مدل سالاد هم در سفره بود. خرما و میوه هم سر سفره قرار داده شده بود. بعد از شام از اتاق بیرون آمدم و دیدم هنوز غذای زیادی باقی مانده. امالرشید غذاهای اضافی را در ظرفهای یک بار مصرف قرار داد و به رشید داد تا میان زائران در شهر توزیع کند. رشید گوشیها را به شارژ وصل کرد و کمکم تشکها را پهن کرد و سر و صداها کمتر شد. اما هنوز با آنکه ساعت از یک گذشته همچنان صاحبان منزل درحال پذیرایی و خدمت بودند. امالرشید مختصری فارسی بلد بود، اما سعی میکرد کمتر صحبت کند. گاهی زائران ایرانی دستوپا شکسته با او حرف میزدند؛ خودش میگفت:«من مرد خود را در راه حسین(ع) خرج کردم چرا از مالم نگذرم.»
ملتی به نام «شیعه ...»
حکایت عاشقیها، در خانواده امالرشید خلاصه نمیشود. علی رضا لطیفی یکی از میهمانان این خانواده، جانباز جنگ تحمیلی در عملیات بیتالمقدس شلمچه است. او میگوید: «در جنگ یک پا رفت تا پای دیگر پیدا شود، من با آن پا به این سفر آمدهام.» او ادامه میدهد:«خیلی خون دادیم تا این مسیر باز شد. منظورم از ما تنها مردم ایران نیست، بلکه در این مسیر تمام مردم عراق و ایران همراه بودهاند.» آقای لطیفی رژیم بعث را عامل نابودی ملت عراق میداند و میگوید وقتی همه ما مسلمان هستیم چرا باید زیر پرچم امام حسین (ع)نباشیم؟ از او پرسیدم که «این سفر هزینههای زیادی برایش داشته؟» و در جواب گفت: «در راه امام حسین(ع) منطق معنایش تغییر میکند و چیزهایی جایگزین آن میشود، مثلا همین هزینه. به ظاهر سفر هزینه دارد، اما در اربعین ما میبینیم افراد با هزینه اندک بهرهای بیشمار میبرند.» لطیفی این را میگوید و لبخندزنان ادامه میدهد: «این ماجرا شاید غیرمنطقی به نظر برسد اما وقتی به این سفر بروی میفهمی که چه میگویم.» آن طرف خانه پیرمردی روحانی را میبینم که با عصا راه میرود. به او نزدیک میشوم و علت سفرش را میپرسم. او میگوید:«ما هر چه داریم از امام حسین(ع) است، وظیفه ماست که با حضور خودمان دل امام زمان(عج) را شاد کنیم.» از او پرسیدم برای شما پیادهروی سخت نیست؟و پاسخ داد: «درست است که پیر شدهام و توان جسمی چندانی ندارم، اما علاقه به امام حسین (ع) ما را به سوی خودش میکشاند، به قول شاعر که شور حسین است، چهها میکند.»
در خانه میزبان زمان پخت غذا که میشود، تمام زنان خانه دور امالرشید جمع میشوند؛ آشپزخانه آنها مشخص است، با آنکه درحال آمادهسازی غذا هستند، ولی در همین شرایط نیز دایما میگویند: «هلا بیکم زوّار»، یعنی «زوار خوشآمدید». و از آشپزخانه گرم آنها بوی نان داغ و سیبزمینی سرخشده به مشام میرسد. این غذای ساده با چنان اشتیاق و محبتی آماده میشد که هر اشتهایی را به خوردنش تحریک میکرد.
برپایی 12هزار موکب در کربلا
منزل امالرشید و خانوادهاش تنها یکی از صدها موکبی بود که مردم عراق به رسم میهماننوازی در اربعین حسینی برپا کردند؛ آمار رسمی مشخصی در مورد میزان موکبهای اربعین حسینی در عراق منتشر نشده است. بنا به گفته مسئولان عراقی در کربلا، تنها داخل مرزهای اداری شهر کربلا بیش از 12هزار و 600 موکب عراقی و خارجی به زائران مراسم اربعین حسینی خدماتدهی داشتهاند. البته در کنار موکبهای برپا شده، تعدادی از ساکنان شهرهای نجف و کربلا و همچنین شهرها و روستاهایی که زائران حرم حسینی(ع) از کنار آنها برای رسیدن به کربلا عبور میکنند، زائران را در خانه خود میهمان میکنند. این شهروندان عراقی مانند امالرشید درِ خانههای خود را به روی زائران حسینی باز میکنند و در خیابانهای عراق زائران را به منزل شخصیشان دعوت میکنند. به این آمار توجه کنید: در مراسم اربعین امسال میلیونها زائر شرکت کردهاند. زائران خارجی اربعین امسال از حدود 70 کشور خود را به سرزمین عشاق رسانده بودند. 3میلیون و نیم ایرانی و یکمیلیون زائر از کشورهای دیگر ازجمله لبنان، کویت، عربستان، هند و پاکستان مشرف شده بودند. حتی شماری از غیرمسلمانان ازجمله مسیحیان و پیروان ادیان دیگر شرکت کردند که معنایش برگزاری بزرگترین تجمع دینی در یک کشور است. شرکتکنندگان در مراسم اربعین امسال، حرکت خود را بهسمت کربلای معلی از ٥٠٠ شهر و ناحیه و روستا آغاز کردند. طول راهها و مسیر حرکت زائران شرکتکننده بیش از دوهزار کیلومتر بود، اگرچه اربعین حسینی یک روز بیشتر نبود، اما در عمل پیادهروی زائران تا ١٥ روز طول کشید. در طول مراسم اربعین حسینی، در مسیر حرکت زائران و شهرهای زیارتی، ١٠٠هزار موکب و استراحتگاه و حسینیه بهصورت شبانهروزی به زائران حسینی خدمترسانی میکردند. تأمین غذا و آب برای میلیونها نفر از آمارهای قابل توجه اربعین امسال بوده است. بیشک این آمار و ارقام خود گواهی است از میهماننوازی مردم عراق.
حرف پایانی: «شکرا عراقی»
بگذارید این میهماننوازی را با صحبتهای لطیفی تکمیل کنم. این جانباز دفاع مقدس میگفت: «در مسیر از فردی که در آنجا خدمت میکرد، پرسیده بودم: «معنی موکب چیست؟» بنده خدا با فارسی دستوپا شکسته توضیح داد که موکب محلی برای استراحت، نماز، خواب، وضو، دستشویی و پذیرایی از زوار است. به زبان ساده خودمان همان تکیه یا حسینیه. اما این معنای لغوی موکب است معنایی که بیشک نمیتواند تصویری صحیح از میزان میهماننوازی عراقیها نشان دهد.» حرفهای لطیفی به پایان رسیده بود. قهرمانی که دورانی از زندگیاش را در جنگ سپری کرده است. اما حالا قصه زندگیشان عوض شده؛ هم میزبان هم میهمان. آن روزها صحبت از جنگ، توپ و خون بود، اما حالاغصه تلخ جنگ و آوارگی میان سفره رنگارنگ امالرشید گم شده.
در خلاصه حرف در توصیف میهماننوازی مردم عراق باید گفت که مَثل موکبهایعراقی، مَثل ابوالحسن خرقانی است: هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش نپرسید. اینجا همه با هر رنگ و نژاد دور یک سفره رنگی جمع شدهاند؛ سفره امالرشید.
-
يکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۳:۲۲
-
۸۳ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/84383/