راه نجات برجام از تهران نمیگذرد
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - اعتماد / متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
سارا معصومی| گام چهارم ایران در مسیر کاهش تعهدات برجامی عدهای را امیدوار و بسیاری را نگران کرده است. امریکا و متحدانش در منطقه به شمول رژیم اسراییل و عربستان سعودی امیدوار هستند که مخلوط تحریمهای امریکا به اضافه تعلل 1+4 و افزایش شماره گامهای معکوس برجامی ایران اندک اندک به پایان توافق هستهای منتهی شود.
در آنسوی میدان، چین، روسیه و حتی اروپا نگران پایان توافقی هستند که قرار بود در یک بازه زمانی 10 تا 15 ساله از تاریخ اجرا، صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران را تضمین و تایید کرده و به علاوه به بستری برای همکاریهای بیشتر منطقهای با تهران در روزهای بحران در غرب آسیا تبدیل شود. ظهور و حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید نه تنها رویای برنامه بلندمدت غرب برای همکاری با ایران را زیر سوال برده بلکه توافق هستهای موجود را هم در چندقدمی خط پایان قرار داده است.
هرچند که ایران از اردیبهشت ماه در مسیر کاهش تعهدات برجامی قرار گرفت اما گام چهارم که هفته گذشته برداشته شد به نسبت سه گام پیشین سر و صدای بسیاری به راهانداخته و البته ایران میگوید که پس از این گام، اقدامهای فنی آنچنانی بیشتری در چنته ندارد. در حال حاضر به نظر میرسد که مذاکره سیاسی تنها مفر به منظور نجات برجام است اما نهتنها بستر این مذاکره به شمول اعضای آن مهیا نیست بلکه ایران هم تن به رایزنیهای سیاسی بینتیجه نمیدهد و مذاکره برای مذاکره را فرصتی صرفا در اختیار رسانهها برای عکاسی میداند.
ایران از اردیبهشتماه لیستی از اقدامهای احتمالی در گامهای آتی را مشخص کرده و هر 60 روز یکبار با مشاهده عدم موفقیت طرف مقابل در وفای به تعهدات برجامی، یک تا چندمورد از موارد مشخص شده وارد فاز اجرا میشوند. تروییکای اروپایی میگویند حفظ برجام مهم است و ایران میگوید تامین منافع مردم مهم است و نه حفظ نمادین یک توافق.خواستههای ایران همان است که وعده تحقق آن را در مذاکرات هستهای از 1+5 وقت گرفته بود: عادیسازی رابطه اقتصادی و تجاری با غرب به شمول عادیسازی روابط بانکی و مالی، فروش نفت و دریافت درآمد حاصل از آن . اروپا که پس از خروج امریکا از این توافق از تهران خواست در برجام بماند و وعده داد که راهی برای حفظ منافع اقتصادی ایران پیدا خواهد کرد 500 روز پس از کنارهگیری واشنگتن از توافق میگوید تحریمهای یکجانبه امریکا دست و پای تجارت با ایران در حوزههای نفتی و غیرنفتی را بسته و چارهای نیست جز آتشبس میان تهران و واشنگتن. دولت ترامپ در سایه سیاست فشار حداکثری، جنگ اقتصادی علیه ایران را رقم زده و تهران نیز مقاومت حداکثری را در پیش گرفته است؛ جدالی که به نظر نمیرسد فعلا حد یقفی برای آن قابل تصور باشد.
با اینهمه تبعات پایان برجام یا متزلزل شدن بیش از پیش آن دامنه محدود و صرفا هستهای را در برنخواهد گرفت و این همان نکتهای است که بازماندگان در برجام را نگران کرده است. همزمان با سیاست فشارحداکثری امریکا علیه ایران که حوزههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی را شامل شده است منطقه غرب آسیا هم ناامنتر از پیش شده و به آبستنی از حوادث که عمدتا عوامل مخرب پشت سر آن نیز مشخص نیستند تبدیل شده است.
دستهایی در پشت پرده که تلاش کردند در دوره باراک اوباما برجام به نتیجه نرسد و پس از آن تمام تلاش خود را برای کنارهگیری دونالد ترامپ از توافق به کار بستند در یک سال و اندی گذشته در دو حوزه به فعالیت خود ادامه دادند: 1.تنگتر کردن حلقه تحریمی پیرامون ایران به گونهای که منافع اقتصادی ایران از برجام به حداقل کاهش پیدا کند. 2. تلاش برای رویارویی نظامی مستقیم ایران و امریکا ولو به شکل محدود و موردی.
دولت ترامپ در یک سال و اندی گذشته اضافه بر بازگرداندن تحریمهای هستهای و سختگیری بر اجرای تحریمهای غیرهستهای موجی از تحریمها علیه نهادهایی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مقامات عالی کشور را به گونهای پیش برده که امروز کمتر کسی در سطح بینالمللی است که به تلاش واشنگتن برای فروپاشی حاکمیت ایران اعتراف نکند.هرچند ماهیت بحثهایی که در مسیر کاهش تعهدات برجامی ایران صورت میگیرد مانند افزایش سطح ذخایر ایران یا رسیدن به نسل جدیدی از سانتریفیوژ یا گازدهی به ماشینها در فردو، بحثهای تخصصی را پیرامون تاثیر این اقدامهای ایران بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای کشورمان به راه میاندازد اما همه میدانند که قفل این کلید در توافقی سیاسی است. اروپا پس از بازگشت تحریمهای هستهای امریکا، تلاش کرد اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و نوید راهاندازی مکانیسمهایی نظیر اینستکس را برای عادیسازی رابطه تجاری و اقتصادی با ایران بدهد اما امریکا در پشت پرده تهدید این مکانیسم و چهرههای حاضر در هیات رییسه آن را هم پیش برد و در نهایت اروپا اعتراف کرد که حتی برای پیشبرد کامل نخستین تراکنشهای مالی با ایران در قالب اینستکس هم با مشکلاتی روبهرو است و این کانال در بهترین حالت در شرایط راهاندازی هم صرفا به اقلام غیرتحریمی خواهد پرداخت؛ مکانیسمی که ایران آن را برای باقیماندن یکطرفه در برجام کافی نمیداند. تکلیف اروپا در برجام تقریبا مشخص است و جامعه جهانی شاهد تکرار تجربه شکست اروپا در پیشبرد سیاست خارجی واحد و مستقل در قبال ایران پس از سالهای 2003 تا 2005 است. رابطه ایران با چین و روسیه نیز چه با برجام و چه بدون آن با مختصات شاید متفاوت اما در ماهیت یکسان ادامه پیدا خواهد کرد و منافع دوجانبهای جدا از فرجام برجام تهران را به مسکو و پکن نزدیک نگاه خواهد داشت.
در حال حاضر میتوان گفت که گام چهارم ایران، عملا تهران و واشنگتن را در یک دوئل مقابل هم قرار داده است. سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه در تازهترین اظهارنظر درباره کاهش تعهدات برجامی ایران ضمن تاکید بر تداوم این مسیر در صورت ادامه تعلل اروپا اذعان داشته که امریکا باید تحریمهایی را که علیه ایران وضع کرده به عقب بازگرداند. در آنسوی میدان خبری از این بازگشت به عقب به گوش نمیرسد. مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا ضمن تکرار ادعاهای بیپایه و اساس درباره ماهیت برنامه هستهای ایران، کاهش تعهدات برجامی تهران را باجخواهی خوانده و نه تنها از کاهش فشارها بر تهران سخن نگفته بلکه از متحدان خود در اروپا هم خواسته به کمپین فشار حداکثری علیه ایران بپیوندند.
برآیند اتفاقهایی که در یک سال و اندی گذشته برای برجام رخ داده هم اروپا را از سیاست دونالد ترامپ در قبال ایران به خشم آورده و هم تروییکای اروپایی را برای نجات توافق با تهران به واشنگتن وابستهتر از پیش کرده است.هرچند که در فضای رسانهای در چند روز گذشته پیشبینی مایک پمپئو به تاریخ یک سال پیش درباره عدم قرارگرفتن ایران در مسیر معکوسسازی تعهدات برجامی دست به دست میشود اما نگاهی به مسیری که دولت ترامپ در دو سال اخیر در قبال ایران داشته نشان میدهد که واشنگتن طعنهها و غرولندهای متحدانش درباره در خطر قرار گرفتن حیات برجام را به جان خریده تا شاهد به ظن ترامپ بازگشت ایران به میز مذاکره باشد.
گام چهارم ایران در نتیجه تعلل اروپا، روی کار آمدن مدیرکلی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی که به امریکا و اسراییل نزدیکتر است و البته نزدیک شدن به فضای انتخاباتی 2020 در امریکا زمین بازی را برای واشنگتن و به تبع آن تلآویو تغییر داده است، تغییری که نشانههای آن را در سخنان روز پنجشنبه بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم اسراییل در واکنش به گام چهارم ایران میتوان یافت. بازگرداندن تحریمهای همهجانبه علیه ایران در سایه قطعنامههای شورای امنیت، مطلوبی است که بیبی رسیدن به آن را میخواهد و ترامپ آن را اهرم فشاری پایانی برای نشاندن ایران پای میز مذاکره میداند.
شطرنج ایران و امریکا به مرحله حساس خود نزدیک شده است.ایران در راهبردی هدفمند، یک سال نخست کنارهگیری امریکا از برجام را به صبر استراتژیک گذراند و پس از آن پیشروی مهرهها در مسیر کاهش تعهدات برجامی، حرکتی واجب و اجتنابناپذیر بود. طرف امریکایی به کمتر از کیش و مات ایران در این شطرنج رضایت نمیدهد و این در حالی است که ایران ناچار است دفاع و حمله را همزمان در دو جبهه پیش ببرد. حفظ توازن مهرههای این دو جبهه نیز کار آسانی نخواهد بود خاصه آنکه اروپا به عجز خود در برابر امریکا واقف شده و چین و روسیه نیز در جبهههای دیگر در حال جنگ یا رقابت با امریکا هستند.
تهران میگوید توقفی در کار نیست و گام پنجم را کمتر از 60 روز دیگر برخواهیم داشت، امریکا نیز میگوید ماشین تحریم ترمز ندارد مگر آنکه ایران تسلیم شده و این کوتاه آمدن تهران به دستاندازی مقابل این ماشین تبدیل شود. اروپا با میدانداری امانوئل مکرون خواهان مذاکره ایران و امریکا است اما سکاندار امروز کاخ سفید مردی است که علاقهای به آغاز مذاکره در موقعیت برابر با طرف مقابل را ندارد و این درست همان نقطهای است که ایران آن را شرط لازم برای آغاز هر گفتوگویی میداند. در حالی که اروپا برای متوقف کردن تهران تمرکز خود را بر متقاعد کردن ایران گذاشته اما به نظر میرسد که روند کاهش تعهدات برجامی ایران ادامه پیدا کند مگر آنکه تروییکای اروپایی از متحد سنتی خود واشنگتن بخواهند که در اجرای تحریمها علیه ایران آتشبس موقت اعلام کند. اروپا کمتر از 60 روز تا فرونشاندن این آتش فرصت دارد.
-
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۰:۴۴
-
۴۶ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/86215/