پایان پروژه لاریجانی 1400؟
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - ایران / متن پیش رو در ایران منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
احسان بداغی| علی لاریجانی جایی در میان معادلات اصولگرایان برای انتخابات اسفندماه 98 ندارد. چه بخواهد نامزد این انتخابات شود و چه نخواهد. آنها مثلث نامزدهای انتخاباتی خود برای مجلس یازدهم در قم را بدون حضور نام او بستهاند. خیلی قبلتر از آنکه خبرگزاری «ایلنا» گزارش دهد که رئیس مجلس در جمع نزدیکانش در قم گفته دیگر وارد رقابت انتخاباتی بهارستان نخواهد شد. اصولگرایان قم برای مجلس دهم نیز چنین کردند. سؤالها درباره اینکه آیا عدم نامزدی لاریجانی را برای مجلس یازدهم باید جدی دانست، یک بحث است و اینکه از همفکران سیاسی سالهای دورتر او در دهه 70، دیگر کسی به نام «علی لاریجانی» را در جمع خود به رسمیت نمیشناسند یک بحث دیگر. اهمیت این وضعیت اما فقط به مجلس یازدهم خلاصه نمیشود. موضوع مهمتر شاید ریاست جمهوری 1400 باشد؛ رقابتی که از مدتها قبل خیلیها یک ضلع آن را علی لاریجانی میدانند.
حالا او در حالی رسماً در جمع اصولگرایان موقعیت برتر خود را کاملاً از دست داده که در این سوی میدان، یعنی در میان اصلاحطلبانی که سال 94 او را در قم سرلیست خود کردهاند هم بعید است جایی داشته باشد. با این اوضاع آیا علی لاریجانی را در شرایط فعلی باید یک بازیگر سیاسی «از اینجا رانده و از آنجا مانده» دانست یا هنوز امکانی برای توفیق او در رقابتهای سیاسی آتی وجود دارد؟
مثلث اصولگرایان قم منهای لاریجانی
اصلاحطلبان از خیلی قبلتر از اینها اعلام کرده بودند که برای مجلس یازدهم دیگر سراغ ائتلاف با مستقلین و اصولگرایان معتدل نخواهند رفت و لیستی را میدهند که سر تا ته آن اصلاحطلب باشد. چیزی که معنای عملیاش حذف امثال علی لاریجانی است. حالا اصولگرایان هم او را نادیده گرفتهاند. آن طور که احمد امیرآبادی فراهانی نماینده قم عنوان کرده، لیست اصولگرایان قم برای انتخابات مجلس یازدهم با ترکیب خود او، مجتبی ذوالنوری و علیرضا زاکانی بسته شده است. نکته مهمتر این است که امیرآبادی فراهانی به «فارس» گفته «شورای اصولگرایان قم در تهیه این لیست رزومهای از علی لاریجانی نخواست و البته وی نیز رزومهای ارائه نکرد.» صحنهگردانان اصلی اصولگرایی در قم مدتهاست از علی لاریجانی فاصله گرفتهاند، شاید از همان 22 بهمن سال 91 که با پرتاب مهر و کفش، سخنرانی او را ناتمام گذاشتند. اما مهم این است که کلیت جریان اصولگرایی کشور، یعنی آنها که دستاندرکار بستن لیستهای انتخاباتی هستند، در این باره چه نظری دارند؟
پرویز سروری، دبیر اجرایی شورای وحدت اصولگرایان کشور به «ایران» میگوید که آنها هم در تهران، تصمیم اصولگرایان قم را قبول دارند و از آنجا که انتخاب نامزدهای نهایی مجلس را در استانها به شورای هر استان واگذار کردهاند، با لیست خروجی استانها مخالفتی نمیکنند.
البته نام دیگر نامزدهای مورد بحث در شورای وحدت اصولگرایان قم نشان دیگری است از اینکه این شورا به لحاظ فکری و سیاسی تا چه اندازه با امثال لاریجانی فاصله گرفته است. به گفته امیرآبادی فراهانی، برخی از این افراد عبارت بودند از سید محمود نبویان، قاسم روانبخش، محسن موحدی و آقامیری. با این توصیف به نظر میرسد که دیگر هیچ امکانی برای بازی لاریجانی در قالب لیست شورای وحدت اصولگرایان وجود ندارد. هر چند خود او هم مانند دوره قبل، کاملاً خود را برای قرار گرفتن در چنین موقعیتی بی میل و بدون رغبت نشان داد.
دو در نیمهباز در دو جناح، مقابل لاریجانی
با همه این احوال اما هنوز دو در نیمهباز در دو جریان سیاسی کشور روبهروی علی لاریجانی برای انتخابات اسفند 98 قرار دارد. در طرف اصولگرایان هر چند تشکلهای اصلی مدتهاست او را کنار گذاشتهاند اما هنوز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مانده است. گروهی که در هر سه دوره قبلی مجلس از علی لاریجانی حمایت کرده بود. حتی در انتخابات دور دهم که اصولگرایان با فهرستی منهای لاریجانی وارد شده بودند. اتفاقاً در قم صبح روز هشتم اسفند مشخص شد که لیست برنده همان لیست جامعه مدرسین است. لیستی متشکل از علی لاریجانی که در صدر فهرست امید بود، به همراه احمد امیرآبادی فراهانی و مجتبی ذوالنور از فهرست اصولگرایان. البته نباید ناگفته گذاشت که این دومین باری است که اصولگرایان قم بدون توجه به لیست جامعه مدرسین، فهرست انتخاباتی خود را نهایی کردهاند. بار اول آن همان انتخابات مجلس دهم بود که پیش از اعلام اسامی مورد حمایت جامعه مدرسین، علی لاریجانی را کنار گذاشته بودند.
اما در جریان اصلاحات هم در حالی که خیلیها از عدم ائتلاف و «تجربه تلخ» آن سخن میگویند اما هنوز مجموعهای چون کارگزاران سازندگی وارد این گفتمان نشدهاند و به نفی ائتلاف روی نیاوردهاند. هر چند آنها از همراهی مجدد با علی لاریجانی در انتخابات مجلس چیزی نگفتهاند اما اصلاً بعید هم نیست که آنها هنوز در گوشه ذهن خود شانسی برای ائتلاف با مستقلین و اصولگرایان معتدل و در رأس آنها علی لاریجانی کنار گذاشته باشند.
آیا این پایان پروژه لاریجانی 1400 است؟
این وضعیت اما چیزی نیست که بتواند میدانی دوباره برای قدرتنمایی لاریجانی باز کند. شاید خود او هم به همین نتیجه رسیده که بر اساس گزارش دیروز «ایلنا» در جمع نزدیکانش در قم گفته دیگر وارد میدان رقابت مجلس نخواهد شد. این البته موردی بود که برخی نزدیکان او از خیلی قبلتر به صورت جسته و گریخته و البته غیر رسمی اعلام میکردند. حالا آن طور که «ایلنا» گزارش کرده، «طبق شنیده ها از یک منبع موثق، علی لاریجانی نماینده مردم قم و رئیس مجلس شورای اسلامی، اخیراً در جمع برخی فعالان سیاسی نزدیک به خود در شهر قم اعلام کرده که دیگر کاندیدای انتخابات نمایندگی مجلس شورای اسلامی نمیشود و تاکنون هرچه در توان داشته، برای کشور بهکار گرفته است.» با این اوضاع اگر حضور در مجلس را برای لاریجانی تمام شده بدانیم، سؤال مهم دیگر این است که نسبت او با انتخابات 1400 چه میشود؟ افقی که خیلیها تا همین یکی دو سال قبل فکر میکردند هدفگذاری اصلی علی لاریجانی و یاران اوست. تا آنجا که برخی این گزاره را مطرح کرده بودند که ورود جهانگیری به انتخابات 96 هم بازی بود که لاریجانی و نزدیکانش برای سوزاندن گزینه 1400 اصلاحطلبان به راه انداخته بودند.
حتی همان کارگزاران که تا اینجا برای انتخابات مجلس برخلاف بسیاری از دیگر اصلاحطلبان حاضر به نفی صریح ائتلاف نشدهاند، در رابطه با موقعیت علی لاریجانی در 1400 اصلاً نظر مثبتی ندارند. از جمله حسین مرعشی در شهریورماه به صراحت در این رابطه گفته بود که «حزب کارگزاران دستکم به اندازه انگشتان یک دست چهره سیاسی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دارد و نیازی به ائتلاف با علی لاریجانی ندارد.» در سوی دیگر میدان هم یعنی در اردوگاه اصولگرایی، وقتی جایی برای لاریجانی در بین سه کاندیدای شهر قم نیست به طریق اولی میتوان حدس زد که نه تنها برای نامزدی نهایی او در 1400 که حتی برای طرح نامش برای این انتخابات هم جای چندانی نباشد. به عبارتی لاریجانی شانس زیادی برای گرفتن نیابت از دو جریان اصلی کشور برای سال 1400 ندارد. به این موقعیت باید واقعیت دیگری را هم اضافه کرد؛ از رمق افتادن تیم نزدیکان لاریجانی. کاظم جلالی، نزدیکترین فرد به او در حال عزیمت به روسیه برای گرفتن کلید سفارت در مسکو است.
بعد از او هم افرادی چون بهروز نعمتی قرار دارند که معلوم نیست برای آینده چه انتخابهایی پیش رو داشته باشند. پروژه تأسیس یک حزب با محوریت علی لاریجانی هم هنوز به جای قابل اتکایی نرسیده و این عوامل افق 1400 برای لاریجانی را قدری نامشخص میکند. علاوه بر همه اینها اگر جمله نقل شده از لاریجانی در گزارش «ایلنا» را هم ملاک قرار دهیم که «تاکنون هرچه در توان داشتهام برای کشور به کار گرفتهام»، میشود این طور نتیجه گرفت که چه بسا او تمایلی برای رقابت در انتخابات 1400 هم نداشته باشد.
آیا جایی برای اعتدالیون باز میشود؟
اما آیا کناره گرفتن از دو رقابت انتخاباتی پیش رو به معنای بازنشستگی سیاسی و حاشیهنشینی علی لاریجانی خواهد بود؟ سرنوشت علی لاریجانی به عنوان یکی از قدرتمندترین سیاستمداران ایران در حدود سه دهه اخیر چه میشود؟ آیا جریان میانه یا همان اعتدال آنقدر قدرت دارد تا لاریجانی با بازی جدیدی در قالب آن بتواند تأثیرگذاری خود در ساختار قدرت را حفظ کند و جایگاهش را ارتقا دهد؟ به نظر میرسد برای آینده سیاسی علی لاریجانی اگر یک گزینه جز بازنشستگی باشد آن گزینه چیزی نیست جز تبدیل شدن به محور جریانی که نه اصولگراست و نه اصلاحطلب و حسن روحانی پرچمدار فعلی آن است.
در میان گروه های سیاسی هم حزب اعتدال و توسعه واجد ویژگی های اعتدالی است که اتفاقاً اعضای آن رابطه حسنهای هم با رئیس مجلس دارند. چهرههای مطرح دیگری همچون علی اکبر ناطق نوری و علی مطهری هم هستند که اگر چه ریشه در جریان اصولگرا داشتهاند اما حالا همچون علی لاریجانی زاویههای معناداری با این جریان سیاسی پیدا کرده و البته تمایلی هم برای قرار گرفتن زیر تابلوی اصلاحطلبی ندارند. بیراه نیست اگر گفته شود برگ برنده احتمالی رئیس مجلس اهتمام برای سر و سامان دادن به جریان اعتدالی و مجاب کردن افکار عمومی به این گزاره است که تأمین منافع آنها نه از دوگانه مرسوم اصلاحطلبی- اصولگرایی بلکه از مسیر میانهروی و اعتدال است.
-
يکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۴:۴۰
-
۴۹ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/86357/