چرخشِ سکه اصولگرایان
شنبه 10 اسفند 1398 - 16:42:19
|
|
راه ترقی - اعتماد / متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست نفسهای مجلس دهم به شماره افتاده است و مجلس یازدهمیها برای نشستن بر صندلیهای سبز ساختمان هرمیشکل میدان بهارستان لحظهشماری میکنند؛ بالاخره به آرزوی خود یعنی مجلسی یکدست بدون کمترین صدای نقد رسیدهاند و حالا تحقق این رویا موجب شده تا در اردوگاه اصولگرایان جشن و بزمی به پا باشد؛ اینکه این پیروزی در سایه چه اتفاقاتی رخ داده است و در چه شرایطی این قسمت نصیبشان شد، دیگر فرقی نمیکند؛ مهم نتیجه بود که حاصلش به سود جناح راست تمام شد؛ هرچند این دریچهای است که اصولگرایان از آن به یازدهمین انتخابات مجلس نگاه میکنند اما اتفاقات نادری که در این انتخابات رقم خورد، از موج ردصلاحیتها گرفته تا مشارکت 42 درصدی در کل کشور و آمار مشارکتِ 26 درصدی در استان تهران موضوعی نیست که از نگاه سیاسیون دور بماند. سایه کاهش مشارکت بر یک پیروزی هنوز تحلیلها برای کاهش مشارکت بیسابقه در انتخابات ادامه دارد و حتی اصولگرایان هم که چندان به این موضوع نمیپرداختند، نتوانستند این کاهش مشارکت را به کلی نادیده بگیرند و در همین راستا مهدی چمران به خبرآنلاین گفته است: «به نظر من عدم حضور اکثریت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی به دلیل عملکرد ضعیف مجلس و دولت بوده چون آنها مردم را از رای دادن مایوس کردند. اما اکثریت کسانی که در انتخابات شرکت کردند قاعدتا به اصولگرایان رای دادند هرچند در شهرهای دیگر به جز تهران رایآوری جناحهای مختلف به حالت طبیعی همه ادوار بوده است.» او این کاهش مشارکت را شامل حال حامیان اصولگرا هم میداند و میگوید: «در تهران هم قاعدتا افرادی که در انتخابات گذشته پای صندوق رای میآمدند باز هم آمدند اما نه همچون مجلس قبل و ادوار گذشته تا جایی که حتی نیروهای اصولگرا و طرفداران جریان اصولگرا هم کمتر آمدند.» عباس عبدی، روزنامهنگار و کنشگر سیاسی اصلاحطلب نیز وقتی میخواهد درباره این انتخابات از مشارکت تا نتیجهای که حاصل شد، تحلیلی ارایه کند آن را به هر چیزی شبیه میداند، مگر انتخابات. عبدی حتی معتقد است این انتخابات ارزش تکرار شدن دارد. عبدی به خبرآنلاین میگوید: «اتفاقی که در دوم اسفند رخ داد به هرچیزی میتوانست شبیه باشد، بهجز انتخابات. برای آنکه اساسا انتخاباتی وجود نداشت؛ بلکه یک گروه اصولگرایی به میدان آمدند و کمی هم با خودشان رقابت نخبگانی، لیستی و نه برنامهای کردند و هیچ برنامه معنادار و منسجمی هم در کار نبود؛ بلکه یک رقابت برای رایگیری و لیست انتخاب کردن بود. در حوزههای اصلی هم به شکل مناسکی هم آمدند و اثبات این موضوع پیچیده نیست؛ شما میتوانید از مردم بپرسید چرا به این لیست رای دادید یا چرا به لیست دیگری رای ندادید؟ آیا منطق و دلیلی در پس آن وجود دارد؟ من فکر نمیکنم بیشتر آنها انگیزهای ناشی از فهم یک ایده و برنامه ارایه بدهند؛ لذا معتقدم این انتخابات یک شکست تمامعیار برای همه بود و ارزش آن را دارد که مجددا تجدید شود و با یک زاویه موسع و آزادتری برگزار شود و انتخاباتی به معنای واقعی شکل بگیرد؛ بهطوری که ایدهها و برنامهها بیان شود و اعضا و گروهها مسوولیتپذیری داشته باشند و این وضعیت برگزاری انتخاباتهای قومی و قبیلهای از میان برداشته شود چراکه با این انتخابات امکان ندارد تغییری در وضعیت مملکت ایجاد شود و به آن سر و سامانی دهد.» ادامه اختلافات در بهارستان وقتی قرار بود اصولگرایان برای «بهارستان» لیستی واحد دست و پا کنند، آنچنان اختلافات دامنگیرشان شد که روز انتخابات، خیابانها جولانگاه لیستهای مختلف آنها شده بود و نزدیک به 20 فهرست از جناح راست خودنمایی میکرد. این اوضاع تاحدی وخیم بود که حتی پیروزی 30 بر صفر آنها بر رقیب را نمیتوان پای یک برنامهریزی تمامعیار سیاسی و تشکیلاتی در اردوگاه اصولگرایان ارزیابی کرد. البته با سابقهای که دستراستیها از خود نشان دادهاند، بعید است اختلافات به دوران انتخابات منتهی شود و احتمالا ماجرا زیر سقف بهارستان نیز ادامه خواهد داشت و چهبسا پررنگتر از آنچه این روزها شاهد بودیم. عباس عبدی درباره آینده مجلس یازدهم و ادامه اختلافات اصولگرایان میگوید: «مجلس یکدست شوخی محض است چراکه با تشکیل چنین مجلسی خواهید دید بلافاصله آنچنان شکافی میان آنها رخ دهد و به روی هم آنچنان پنجه بکشند که هیچگاه با اصلاحطلبان این کار را نکنند. دلیل آن هم این است که اصلاحطلبان در مواجهه سیاسی یک گروه پرنسیبتری هستند اما آنها در مواجهه با خودشان به شدت تقابل خواهند کرد و شما این را دیر یا زود خواهید دید؛ مضاف بر آنکه به مرور زمان دامنه مشکلات گستردهتر میشود و آنها مجبورند که این تقابلها را ایجاد کنند.» این موضوع آنقدر روشن و واضح است که حتی مهدی چمرانِ اصولگرا هم آن را انکار نمیکند و میگوید: «هرچند اختلافنظر و اختلافسلیقه همیشه وجود دارد اما این اختلافات را باید برای رسیدن به اهداف بزرگتری کنار گذاشت و نباید به بدنه و پیکره یک اجتماع و وحدت آسیب زد.» موضوعی که ابوالقاسم رئوفیان، دیگر کنشگر سیاسی اصولگرا نیز بر آن صحه گذاشته است. همزمان حسن رسولی نیز به عنوان یکی از چهرههای فعال در جناح چپ، که پیش از انتخابات، ریاست ستاد انتخابات شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را برعهده داشت، در رابطه با پیروزی اصولگرایان میگوید: لیست 30 نفره اصولگرایان در حوزه انتخابیه تهران با توجه به مواضع منتخبان به نظر میرسد بیش از آنکه حاصل تمرکز روی مشترکات فکری و گروهی باشد، به نوعی حاصل دادوستدهای سیاسی میان احزاب و گروههای سیاسی اصولگرا است. این ترکیب در بطن و متن خود تعارضات بسیار جدی دارد که میتوان آن را در تضادهای فکری نفر اول این لیست، محمدباقر قالیباف و نفر سوم یعنی مرتضی آقاتهرانی مشاهده کرد.» او ادامه میدهد: «بر این اساس به نظر میرسد قبل از پایان موعد تبلیغات، این جریان اقدام تاکتیکی مهمی انجام داده است. به ویژه که دو عامل شانس ورود آنها به مجلس را بیشتر کرد. عامل نخست، مصوبه مجلس نهم بود که حد نصاب ورود به مجلس را که پیش از آن حداقل کسب 25 درصد از آرای حوزه انتخابیه بود را به 20 درصد کاهش داد. اتفاق دومی که اتفاقا اصولگرایان پیشتر هم از آن بهره بردند، کاهش بیسابقه مشارکت مشخصا در تهران و غیبت قریب به 78(74) درصد واجدان بود که طبیعتا در چنین شرایطی آرای اخذشده به سبد آنها رفت.» این عضو شورای شهر تهران همچنین میگوید: «نمیتوان به درستی مواضع راهبردی مجلس یازدهم را پیشبینی کرد زیرا باید صبر کنیم تا روابط گروهها و افرادی که وارد مجلس شدند، روشنتر شود و ببینیم که نهایتا این مجلس چه سمتوسویی انتخاب خواهد کرد. فقط امیدوارم که این یکدستی نسبی به دست آمده در مجلس یازدهم آغازگر دوره 8 ساله 84 تا 92 برای کشور نباشد.» البته اختلافات داخلی اصولگرایان و یکدستی پارلمان تنها چالش مجلس یازدهم نخواهد بود؛ بلکه شکافی که از درون نمایندگانی که 20 درصد آرا را به خود اختصاص دادهاند با جامعه بیشتر از گذشته خواهد بود؛ بهطوری که بسیاری از تحلیلگران معتقدند همین فاصله میتواند موجبات اعتراضات مردمی را بیشتر از آنچه از سال 96 شاهدش بودیم، تکرار کند. عزمی راسخ برای فتح سنگر به سنگر بماند که پیروزی در یک رقابت نابرابر نصیب و قسمتشان شد اما برایشان آنقدر شیرین بود که به فکر فتح سنگر بعدی یعنی 1400 باشند. اصولگرایان که در چند انتخابات قبلی نتوانسته بودند هیچگونه پیروزی و توفیقی به دست بیاورند، حال با کسب اکثریت کرسیهای «خانه ملت» در کمین فتح خیابان «پاستور» نشستهاند و مهدی چمران صراحتا این پیروزی را مقدمهای برای پیروزی در انتخابات 1400 میداند. او گفته است: «قاعدتا دولت و شورای شهر نیز عملکردی مشابه مجلس داشتند. رای بالای آقای قالیباف عکسالعملی نسبت به کارهای شورای شهر فعلی و نارضایتی از آن بود؛ چون مردم دیدند که در دوران ایشان چقدر کار انجام میشد و حالا خبری نیست و قاعدتا در انتخابات بعدی هم تاثیرگذار خواهد بود.» هرچند عباس عبدی اصلاحطلب نگاهی متفاوت دارد و معتقد است سکه اصولگرایان تا 1400 چرخهای بسیاری خواهد خورد: «اگر اصولگرایان با همین شرایط به 1400 برسند، آن زمان مینشینیم و در مورد آن صحبت میکنیم؛ این سکهای که بالا انداخته شده است تا 1400 دهها بار چرخ میخورد و جابهجا میشود تا به زمین برسد. بنابراین باید منتظر ماند و دید آیا اساسا تا آن زمان میتوانند از این موضع عبور کنند یا خیر؟!»
http://www.RaheNou.ir/fa/News/101362/چرخشِ-سکه-اصولگرایان
|