سرمقاله شرق/ درسی که باید از کرونا آموخت
سه شنبه 19 فروردين 1399 - 13:08:17
|
|
راه ترقی - شرق / « درسی که باید از کرونا آموخت » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم سیدمصطفی هاشمیطبا است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: نوروز امسال مصادف با ورود ویروس کرونا به کشور بود؛ برای ما ایرانیان که این اوقات با عید و اعیاد ماههای رجب و شعبان مصادف بود، محرومیتهای مختلفی را ایجاد کرد. تعطیلی اماکن و مراسمی که در آن ازدحام مردم ایجاد میشود، طبعا به روحیه مردم لطمه میزند؛ بهخصوص آنکه نوعا زیارتگاهها محلی برای مراجعه مردم از همه قشرها و طبقات بوده و امید را به مردم ارزانی میکنند.دیدیم که این موجود –موجود که نه، بلکه یک پروتئین!- چه آشوب ساکنی در کشورها ایجاد کرده است؛ آشوبی که در دلها آورد و سکوتی که به خاطر فاصلهگذاری اجتماعی در دنیا ایجاد کرد.اثرات این ویروس در دنیا بسیار مشهود است و تأثری که در مردم جهان پیدا شده، کاملا قابل مشاهده است. در این مختصر نمیتوانیم به این اثرات در جهان بپردازیم، بلکه میخواهیم اشاراتی به کشور خود داشته تا مروری بر آن کرده باشیم.بدون تردید، بیماری چند ده هزار نفر و فوت چند هزار نفر، ضایعهای بسیار سنگین است و از آن مهمتر، اثری است که به روان و اقتصاد مردم و جامعه میگذارد. ایثار کادر درمانی بیمارستانها و تلاشهای وصفنشدنی گروههای مختلف، اعم از سپاهی و ارتشی و هیئتها و گروههای مدنی -هرچند مثل همه اقدامها، بر اساس ضربالمثل، دیکته نانوشته غلط ندارد، درخور نقد است- بسیار پربار و شایان تقدیر است.میخواهیم بدانیم این پدیده که طبعا آثار زیانباری بر کشور گذاشته است، آیا آخرین آن یا بدترین آن است و آیا نتایج آموزنده و بیناکنندهای در ما ایجاد کرده است یا خیر؟مرگ چند هزار نفر، بیماری چند ده هزار نفر، تعطیلی کسبوکارها و فروشگاهها و بالطبع کاهش تولید به دلیل عدم فروش کالاها و بازنگشتن نقدینگی، همه و همه از آثار زیانبار این پدیده بوده و طبیعی است که گستردگی و حجم کار به حدی است که دولتی که برای کارهای معمولی و قابل پیشبینی تشکیل شده، نتواند در برابر ظهور همهجانبه این پدیده در حد مطلوب عمل کند؛ همانطور که دولتهای قوی و ثروتمند نیز این ناتوانی را دارند.هرچند این پدیده ناشناخته است، اما گسترش تدریجی آن به طریقی است که بههرحال میتوان تمهیداتی برای آن اندیشید؛ حال این تمهیدات ممکن است در بازه یکماهه، چندماهه یا حتی چندساله باشد، اما بههرحال فرصت اندیشیدن و اقدامکردن را به انسان میدهد؛ کمااینکه با روشنبینی رهبری، برنامهریزی دولت، همکاری مردم، بهمیدانآمدن سپاه و بسیج و ارتش، در حال مبارزه برای متوقفکردن و پاکسازی هستیم. میخواهم بگویم که ضایعاتی وجود دارد، اما اگر چشم را باز کرده و با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید این پدیده امر مبارکی است که باید بیدارمان کند؛ چراکه حوادث و وقایعی بسیار تلخ و نابودکننده که هیچکس در مقابل آن یارای مقاومت و همراهی ندارد، در انتظار ماست و ما به انتظار برای وقوع آن نشستهایم و با بیخیالی سر در لاک فروکردهایم.از پدیده محیط زیست، گرمشدن تدریجی زمین، کمبود آب و تهدید کشاورزی که همه و همه در انتظار ماست و به دلیل تدریجیبودن و بطئیبودن آن در چشم ما نمیآید، میگذریم، اما باید از برخی پدیدهها که تهدیدآمیز و غیرقابلترمیم است، به خود بیاییم. بارها دیدهایم که زلزله در کرمان، بم، طبس، آذربایجان، رودبار و... باعث مرگ هزاران نفر شده است و با توجه به محدودبودن آن، با تلاشهای مختلفی در راستای رفع آثار آن کوشیدهاند و صدالبته که هنوز برخی آثار آن –با وجود محدودبودن پدیده زلزله در آن نقاط- ترمیم نشده است.دکتر شریعتی جملهای دارد که میگوید «اگر مرگ سرخ را انتخاب نکنید، مرگ سیاه بر شما حاکم خواهد شد»؛ یعنی اگر به استقبال خطر و جلوگیری از آن نرویم، آن خطر بههرحال بر ما حاکم خواهد شد. تلاش در مبارزه با پدیدهای مانند داعش و انتخاب مبارزه تا شهادت در مقابل آنها، از مرگ سیاه جلوگیری و دشمن را در بیرون مرزها متوقف و پراکنده کرد. میخواهیم تنها به یک مثال بسنده کنیم که اگر در داخل کشور با پدیدههای قابل پیشبینی مبارزه نکنیم، چه بر سر ما خواهد آمد. برخی پدیدهها مانند ویروس کرونا را نمیتوان چندان پیشبینی کرد؛ پس غافلگیری در برابر آن، شایان سرزنش نیست؛ اما اگر در مقابل پدیدههایی که پیشبینیپذیر هستند، به استقبال مبارزه با آن نمیرویم و آن پدیده بر ما حاکم میشود، باید خود را به شدیدترین وجه سرزنش کنیم. در اینجا فقط به یک مورد آن میپردازم. میدانیم که در تهران دو خط گسل وجود دارد؛ یکی خط گسل شمال تهران و دیگری خط گسل جنوب تهران. اگر زلزله نسبتا شدیدی رخ دهد و گسلها فعال شوند، در شمال از طرفین گسل حدود 150 متر و در جنوب از طرفین حدود 500 متر را تحت تأثیر و تخریب کلی قرار میدهد. متأسفانه از گذشته نهچندان دور، شهرداری تهران روی گسلها و اطراف آن و در کوچههایی که عرض آنها گاه تنها 10 متر است، اجازه احداث ساختمانهای بلندمرتبه را داده است؛ ساختمانهایی که اگر از نظر محاسبات ایستایی درست باشند و در مقابل زلزله تخریب کلی نشوند، بههرحال نمای سنگ و شیشه آن و تاجهای تزیینی بالای نمای آنها، با اندکی لغزش ریزش میکند. کافی است در یک کوچه یا خیابان 10، 15 متری اندکی سنگ بیفتد، آنگاه عبور و مرور به کلی قطع میشود. ممکن است لولههای گاز منفجر شود و حتما لولههای آب میشکند و برقها هم قطع میشود و مردم در طبقات محبوس میشوند و هیچ نیروی امدادی نمیتواند کمک کند؛ زیرا هم راهها بسته است و هم نیروهای امدادی خود و خانوادهشان دچار حادثه شدهاند. هزاران نفر کشته میشوند و شاید شمار مجروحان به میلیون نفر برسد و از همه مهمتر، آشوبها و هرجومرج جامعه را فرامیگیرد. میبینیم که وضعیت اجتماعی ما در مقابل کرونا، در مقایسه با چنین حادثهای، بهشت در مقابل دوزخ است. این یک حادثه قابل پیشبینی است و سالهاست همه درباره آن هشدار میدهند؛ پاسخ چیست؟ دولتی که نمیتواند با یک اقدام ساده، یارانه متمکنها را ندهد و میگوید به 75 میلیون نفر یارانه میدهیم، در مقابل این حجم عظیم خسارات چه خواهد کرد؟ مثال زلزله تنها یک نمونه قابل پیشبینی است. بسیاری مسائل دیگر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کشور وجود دارد که همه و همه را میتوان پیشبینی کرد، اما چاره چیست؟ حکمرانی کشور باید به استقبال خطرها برود و چارهاندیشی کند و با شجاعت با آن روبهرو شود. اگر از پدیده غیرقابل پیشبینی کرونا درس نگیریم -که نمیگیریم- باید دانست که پدیدههای قابل پیشبینی که میتوان آنها را شمارش کرد، در صورت وقوع، آثاری بسیار مرگبار و منهدمکننده بر جامعه خواهند گذاشت.
http://www.RaheNou.ir/fa/News/106314/سرمقاله-شرق--درسی-که-باید-از-کرونا-آموخت
|