چالش های دیپلماسی اجبار
سه شنبه 14 مرداد 1399 - 18:19:25
|
|
راه ترقی - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست دکتر ابراهیم متقی استاد دانشگاه تهران / دونالد ترامپ در سال 2020 نهتنها تصمیمات پرمخاطرهای را در ارتباط با موضوعات امنیت منطقهای اتخاذ کرد، بلکه با چالشهای درونساختاری تصاعدیابندهای روبهرو شده است. بحران کرونا چالشهای اقتصادی ایالات متحده را تشدید کرد. آمریکا که در سالهای 2020-2017 دارای 3 درصد رشد اقتصادی بود، در دوران جدید با چالش اقتصادی فراگیری روبهرو شده، به گونهای که میزان رشد اقتصادی آمریکا دارای شاخص 5 درصد منفی است. هریک از بحرانهای آمریکا بیانگر این واقعیت است که چالشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فراروی دونالد ترامپ از زمان ترور سردار سلیمانی به گونه مرحلهای افزایش یافته است. ترامپ احساس میکرد که ترور یکی از فرماندهان نظامی ایران به مفهوم نقطه عطف تاریخی و ژئوپلیتیک در فضای امنیت منطقهای خواهد بود، درحالیکه ساختار دفاعی و نظامی آمریکا بعد از ترور شهید سلیمانی همواره با نشانههای جدیدی از بحران و چالش امنیتی همراه بوده است. 1. بحران هویتی آمریکا و چالشهای اجتماعی فراروی ترامپ اعتراض گروههای اجتماعی آمریکا درباره مقابله با سیاست تبعیض نژادی از این جهت اهمیت دارد که رییسجمهور ترامپ همواره از الگوها و سازوکارهای ستیزشی با هیسپانیکها، سیاهپوستان و مسلمانان بهره گرفته است. ادبیات دونالد ترامپ معطوف به مفاهیمی است که زمینه اعتراضات اجتماعی را به وجود میآورد. چنین رویکرد و الگوهایی است که منجر به شکلگیری بحران هویتی و چالشهای اجتماعی آمریکا در ژوئن و جولای 2020 شده و به گونهای تدریجی تصاعد قابل توجهی پیدا کرده است. تعارض طیف گستردهای از گروههای اجتماعی آمریکا با ترامپ، زمینههای لازم برای شکلگیری موجهای گریز از مرکز را اجتنابناپذیر میکند. بسیاری از گروههای قومی، نژادی، مذهبی و جنسیتی رویکرد انتقادی پردامنهای را نسبت به ترامپ و سیاستهای منطقهای ایالات متحده ابراز میدارند. فوکویاما که در سال 1992 احساس میکرد آینده جهان در فضای نولیبرال قرار دارد، در انتقاد از ترامپ به تبیین سیاستهای هویتی موجود پرداخته و ناسیونالیسم افراطی آمریکایی را عامل گسترش بحران میداند. 2. رقابتهای انتخاباتی آمریکا و اجماع نخبگانی علیه دونالد ترامپ رقابتهای انتخاباتی ترامپ و جوزف بایدن، فضای سیاسی آمریکا را با التهاب جدیدی همراه کرده است. ترامپ درصدد است تا در روند رقابتهای انتخاباتی از سازوکارهای اثربخشی طرح «موضوع شگفتیساز» بهره گرفته و به این ترتیب جامعه را در فضای حمایت انتخاباتی خود قرار دهد. نظرسنجیهای شکلگرفته در جولای و آگوست 2020 بیانگر این واقعیت است که ترامپ با «کابوس شکست» روبهرو شده است. بحرانهای اجتماعی آمریکا و انتقادات پایانناپذیر روشنفکران آمریکایی، چالشهای دونالد ترامپ را افزایش داده است. اگرچه ترامپ از اعتمادبهنفس بالایی برخوردار بوده و اعتقاد دارد که رییسجمهوری متمایزشدهای در ساختار سیاسی آمریکا باقی خواهد ماند اما جامعه به ویژه نخبگان آمریکایی قضاوت متفاوتی درباره دوران ریاست جمهوری ترامپ خواهند داشت. اگر دونالد ترامپ در نوامبر2020 به پیروزی نرسد، تاریخ آمریکا قضاوت ابهامآمیز و انتقادی درباره سیاست خارجی و الگوی رفتار اجتماعی وی خواهد داشت. حوزه ساختاری ایالات متحده نیز به این موضوع واقف است که ترامپ دارای ویژگی شخصیتی خودشیفته بوده و از سازوکارهای گریز از مرکز استفاده میکند. 3. دیپلماسی اجبار و تداوم تحریمهای شکننده ترامپ علیه ایران تحریمهای شکننده ترامپ علیه ایران با هدف انعطافپذیرسازی جمهوری اسلامی برای بازسازی روند مذاکرات راهبردی با آمریکاست، درحالیکه در نگرش ایران، دونالد ترامپ نماد بازیگر گریز از مرکزی محسوب میشود که از سازوکارهای قدرت و خشونت برای مقابله با دیگران استفاده میکند. در فضای موجود، دونالد ترامپ تلاش دارد تا زمینههای لازم برای افزایش محدودیتهای راهبردی علیه ایران را به وجود آورد. سیاست اعمال محدودیت علیه ساختار اقتصادی و راهبردی ایران به معنای تلاش برای وادارسازی ایران به مذاکره با آمریکاست. تلاشهای دیپلماتیک آمریکا برای تحقق چنین هدفی تاکنون به نتیجه مطلوب منجر نشده است. سیاست ترور دونالد ترامپ ابهام راهبردی نسبت به الگوهای رفتاری ایالات متحده در محیط منطقهای را افزایش داده است. ایران تلاش دارد تا سیاست مقاومت در برابر محدودیتهای راهبردی اعمالشده از سوی ایالات متحده را ادامه دهد. اگرچه ایران همواره بر ضرورت کنش دیپلماسی عادلانه با بسیاری از کشورها تاکید داشته، اما شخصیت و سیاستهای دونالد ترامپ را برای بهکارگیری سازوکارهای دیپلماتیک و همکاریجویانه موجه نمیداند. در چنین فرایندی نهادهای سیاسی به موازات وزارت خزانهداری آمریکا، از سیاست محدودسازی اقتصادی ایران حمایت به عمل آورده و زمینه اعمال فشارهای بیشتر را به وجود آوردهاند. گرایش به شرق در سیاست خارجی ایران بیانگر این واقعیت است که در نظام بین الملل هر بازیگری باید از تمامی توان، قابلیت و تحرک خود برای تحقق اهداف عمومی استفاده کند. سیاست اقتصادی و الگوهای همکاریجویانه راهبردی ایران با روسیه و چین بیانگر این واقعیت است که محدودیتهای فراگیر آمریکا علیه ایران منجر به تغییر در الگوی رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی خواهد شد. هر کشوری عموما تلاش میکند تا از سازوکارهای «موازنه قدرت» و «موازنه تهدید» برای حداکثرسازی ضریب بقا و امنیت خود استفاده کند. در شرایطی که ایالات متحده سیاست دیپلماسی اجبار برای محدودسازی قدرت راهبردی ایران را در دستور کار قرار داده است،طبیعی به نظر میرسد که ایران نیز به تلاش خود برای موازنهگرایی ادامه دهد. موازنهگرایی در سیاست خارجی کشورهایی همانند ایران در دورههایی افزایش پیدا میکند که فشارها و محدودیتهای فزاینده علیه خود احساس کنند. الگوی رفتاری ایران در فضای موجود مبتنی بر متنوعسازی سازوکارهای کنش همکاریجویانه با بازیگرانی است که از جهتگیری همکاریجویانه با ایران بهره میگیرند. نتیجه آگوست 2020 برای آینده سیاسی دونالد ترامپ اهمیت ویژهای دارد. در شرایط موجود سرمایه اجتماعی دونالد ترامپ در بین نخبگان و نهادهای روشنفکری ایالات متحده به شدت کاهش یافته است. ترامپ هیچگونه پشتوانهای در بین روشنفکران و نظریهپردازان آمریکایی ندارد. سرمایه اجتماعی ترامپ بهگونهای تدریجی کاهش یافته و در آینده با چالشهای بیشتری روبهرو خواهند شد. علت اصلی چنین چالشهایی را میتوان سیاست بحرانساز دونالد ترامپ در برخورد با گروههای اجتماعی آمریکا، بازیگران منطقهای غرب آسیا و حتی متحدان آمریکا در اروپا مشاهده کرد. تجربه سیاست دونالد ترامپ در برخورد با ایران و بسیاری از کشورهای جهان بیانگر این واقعیت است که اولا، محافظهکاری و ناسیونالیسم افراطی آمریکا ماهیت جهانگرا داشته و برای افزایش قدرت ایالات متحده از تمامی سازوکارهای تهاجمی استفاده خواهد کرد. ثانیا، بهرهگیری رهبران کشورها از سازوکارهای تهاجمی و گریز از مرکز منجر به اقدامات مقابلهجویانه سایر بازیگران شده و زمینه برای ایجاد ائتلافهای جدید به وجود میآید. ثالثا، چنین بازیگرانی عموما با تراکم تهدیدات و چالشهای امنیتی روبهرو میشوند. دونالد ترامپ تلاش دارد تا در روند رقابتهای انتخاباتی آمریکا از سیاستهای شوک اجتماعی و راهبردی برای تهییج گروههای سیاسی آمریکا در حمایت انتخاباتی از وی استفاده کند، درحالیکه واقعیتهای موجود در ساختار سیاسی، اجتماعی و راهبردی آمریکا در مقابله با سیاستها و الگوهای رفتاری ترامپ جهتگیری شده است. بازیگری که از سیاست تهدید، ترور و تحریمهای شکننده برای مقابله با سایر بازیگران بهره میگیرد، طبیعی است که موقعیت خود را در فضای رقابتهای سیاسی و انتخاباتی از دست خواهد داد. سیاستهای حاشیهساز صرفا به گسترش بحرانهای امنیتی و تهدیدات نوظهور برای کشورها منجر میشوند.
http://www.RaheNou.ir/fa/News/153410/چالش-های-دیپلماسی-اجبار
|