راه ترقی- پیش از هرچیز لازم به ذکر است که نام
نمایش برای نگارنده اولین محرک برای دیدن آن به شمار میرفت. چرا که «است»؛
نامی متفاوت در مواجهه با آثار دراماتیک به ویژه در حوزه تئاتر طی سالهای
اخیر در کشورمان است که در دید نخست بسیار بسیار متفاوت جلوه میکند.
در حوزه تئاتر، چه فعالان حرفهای این
عرصه و چه تماشاگرانی که به عنوان مخاطب بالفعل این هنر، دیدن تئاتر را به
عنوان بخشی از برنامه فرهنگی خود تنظیم کردهاند شهادت خواهند داد که
بسیاری از نامهای آثار تئاتری طی یکی، دو دهه اخیر، تکراری و بدون کنشگری
برای جلب نظر مخاطب است.
اما نمایش است این بار این اصل را زیر سوال میبرد و در همان گام نخست و با نام خود حس کنجکاوی را در مخاطبان برمیانگیزد که در نمایش و داستان است قرار است که چه اتفاقی را شاهد باشند؟
یکدستی و قدرت؛ دلیل انتخاب برتر
نمایش است به عنوان اثر برگزیده
جشنواره تئاتر دانشگاهی دوره اخیر (اردیبهشت ماه 1398) این روزها در تالار
مولوی به عنوان تنها سالن اختصاصی نمایشهای دانشجویی میزبان مخاطبان است.
نمایشی که تمامی بازیگران آن، نمایشنامهنویس و کارگردانش را دختران
دانشجویی تشکیل دادهاند که این بار در مقام جسارت و آزمون و خطای مفاهیم
اجتماعی آن هم به واسطه درام، پا را بسیار فراتر از قدرت و انتظاری که از
آنها میتوان داشت گذاشتهاند.
تماشاچیان بعد از دیدن نمایش است
بدون هیچ تردیدی میپذیرند که چرا این اثر نمایشی چه در بُعد محتوایی -
نمایشنامه - و چه در شکل فنی - کارگردانی، بازیگری و دیگر عوامل - توانسته
است به عنوان اثر برگزیده جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران انتخاب
شده است. چراکه یکدستی و قدرت در تمامی اجزای این اثر نمایشی به عنوان دو
مؤلفه اصلی مخاطب را از لحظه شروع تا پایان با خود همراه میکند.
شکل گیری نظام قدرت از تحمیل اراده تا مقاومت
صحنه، کلاس درسی را تداعی میکند. کلاسی
با نیمکت و تختهای که مهمترین مؤلفه برای آشنایی با مفهومی به نام کلاس
درس است. اما این کلاس هیچ دیواری ندارد و در حقیقت با آغاز نمایش و حضور
دانش آموزان متوجه میشویم که معلم، مدیر و ناظم نیز در این مدرسه با آنکه
وجود دارند ولی دیده نمیشوند؛ اما دانشآموزان مطابق سنت همیشگی در حال
یادگیری دروس و اطاعت از قوانین و دستورهایی هستند که توسط هر نظام آموزشی
در مدرسه مورد استفاده و بهره برداری قرار میگیرد.
در حقیقت اولین کُنش پرنیا شمس در نمایش است،
ایجاد موقعیت درام به معنای موقعیت فرمانبری دانشآموزان از فرمانروایان
مدرسه (مدیر، ناظم و معلم) است. این درست که ما حضور فیزیکی آنها را شاهد
نیستیم و گویا آنها نامرئی هستند اما قدرت حاکم آنها چنان است که دانش
آموزان میپذیرند معلم سر کلاس است؛ رفتارشان توسط ناظم مورد رصد قرار
میگیرد و مدیر به عنوان بالاترین رکن مجموعهای به نام مدرسه بر رفتار
آنها و البته دانش آموزان نظارت کامل دارد و
این درست تجلی همان مفهوم «اراده معطوف به قدرت» است که نیچه فیلسوف بزرگ
معاصر به عنوان یکی از اصلیترین تئوریهای جایگاه قدرت در میان جوامع و
انسانها به آن اشاره میکند.
«ماکس وبر» تاریخدان و جامعه شناس شهیر
آلمانی و از بنیانگذاران تفکر «اراده معطوف به قدرت» درباره جایگاه قدرت در
نظامهای اجتماعی و در ارتباط با رفتار انسانها در کتاب «دین، قدرت،
جامعه» با ترجمه احمد تدین نوشته است: «قدرت امکان تحمیل اراده خود بر
رفتار دیگران است. قدرت؛ مجال یک فرد یا افراد برای اعمال اراده خود حتی در
برابر مقاومت عناصر دیگر که در صحنه عمل شرکت دارند است. پس قدرت بر دو
رکن عمده 1) تحمیل اراده و 2) مقاومت شخص دیگر استوار است.»
وبر، قدرت را معادل سلطه میداند و رابطه
بین قدرتمند و قدرت پذیر را همچون رابطه فرمانبر و فرمانروا یا اطاعت و
فرمان می بیند. پس از نظر وبر، هر کس که در جامعه قوه و استعداد اعمال
اراده خود را بر دیگران داشته باشد، واجد قدرت است.
مقاومت حتی در برابر تهدید و اخراج
بحران در نمایش زمانی آغاز میشود که شاهد
حضور دانش آموزی غریبه و تازه وارد میان جمع دانش آموزان کلاس هستیم. جایی
که او با شاگرد اول کلاس طرح دوستی عمیقی و صمیمی را پی ریزی میکند. در
ادامه دانش آموز شاگرد اول به همراه دیگر دانش آموزان با محوریت و هدایت
دانشآموز غریبه تصمیم میگیرند که در برابر نظم و استبداد و سو استفاده
معلم، ناظم و مدیر از قدرت حاضر نسبت به دانش آموزان دست به اعتراض بزنند.
اعتراضی که آنها نسبت به امتحانهای سخت، مکرر و مستمر و بی هدف مدرسه
دارند!
همین مساله باعث میشود که شاهد شکل گیری
دو قطبی «فرمانروا» (مدیریت، ناظم و معلم) و «مقاومت فرمان پذیران»
(دانشآموزان) باشیم. مقاومت در برابر مساله یا ظلمی که آنها احساس میکنند
استحقاق آنرا ندارند.
قدرت وارد عمل میشود و در ابتدا با
ابزاری مانند «تهدید» تلاش میکند تا مانع از شکلگیری این دسته از
اعتراضات شود؛ اما دوستی دانش آموز غریبه و تأثیرگذاری شاگرد اول کلاس میان
دیگر دانش آموزان، برتری قدرت در مواجهه با کسانی که رو به روی آنها
ایستادهاند را ناکام میگذارد.
بعد از «تهدید» نوبت به «گام اجرایی»
میرسد؛ مساله اخراج! حال بحث دوراهی انتخاب برای شاگرد کلاس اول پیش
میآید که یا بر دوستی خود با دانش آموز وفادار بماند و مسیر مبارزه در
برابر نهاد قدرت را ادامه دهد و یا منکر این دوستی شود و با تهمتهایی که
نهاد قدرت بر دانش آموز تازه وارد میزند همراه شود و سبب اخراج او را
فراهم کند.
آگاهی به نیروی طغیانگری
میل به طغیانگری به عنوان یکی از
مهمترین خصوصیات دانشجویی در تمامی ردهها از جمله دانشجویان تئاتر امری
آشنا و از مهمترین اسباب پیشبرنده حرکت آنها به سمت فعالیت و در نهایت
ورود به بدنه حرفهای تئاتر است. در حقیقت دانشجویان تئاتر در مواجهه با
فضای دانشکدههای تئاتری و همچنین سالهای بی هیجان تحصیل در دانشگاه
نیازمند طغیانگری هستند و در این میان، شکل گیری حرکات طعیانگرایانه خود
را با اجرای آثار تئاتری به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای بیان مدنی
نظراتشان به کار میبرند.
این بار پرنیا شمس در مقام نویسنده و کارگردان با گروه نمایشی است،
مفهوم ایجاد مقاومت طغیانگرایانه در برابر نهاد قدرت را به یکی از
مهمترین نظامهای اجتماعی کشورمان یعنی نظام آموزشی باز میگرداند. در این
میان حرکت بر مدار درست و بدون اغراق اثر و پرهیز از بیراههها و درغلتیدن
به دام شعارزدگی مهمترین برگ برنده گروه نمایشی در مقام کارگردانی و هدایت
بازیگران به شمار میرود.
کارگردان آگاهانه دیوارها را حذف کرده تا
مخاطب بدون حضور معلم، ناظم و مدیر باز هم فضای فرمانبری دانش آموزان را در
کلاس مدرسه به وضوح به مخاطبان بدون حس تحمیل، القا کند. همچنین در
شکلگیری جریان اعتراضی دانش آموزان در برابر نهاد قدرتمند مدرسه با آنها
همراه میشود و بار دیگر هم این نبود دیوارهاست که باعث اتحاد بیشتر آنها و
شکل گیری کلونی دانش آموزان در گوشههای مختلف صحنه میشود، تا با تصمیم
گیری های مختلف بتوانند به هدف خود که برهم زدن مظام قدرت و رسیدن به شیوه
صحیح آموزش و انتقال مبانی درسی به آنهاست را تجربه کنند.
عرض ارادت به چهارچوبهای هنر مینی مالیستی
طراحی صحنه، نور و همچنین میزانسنهای
کارگردانی تبعیت درست و بی چون و چرایی از قواعد تئاتر مینیمالیستی دارند.
بدون آنکه روایتی مو به مو و جزءبهجزء از یک کلاس درس را نشان دهند، صرفاً
با چند نیمکت و یک تخته کلاسی را تصویر و برای مخاطب قابل درک میکنند که
آن کلاس دیوار ندارد. از سوی دیگر بدون حضور عوامل قدرت (مدیر، ناظم و
معلم)، دانش آموزان تبعیت پذیری خاصی در رعایت قوانین مدرسه یعنی بحث
آموزش، درس خواندن و امتحان دادن را پشت سر میگذارند.
همچنین به دلیل محدودیت سالن و پر بودن
فضای صحنه از نیمکتها حرکت بازیگران در قالب میزانسنهای کارگردانی به شکل
محدود و مقطع و در عین حال کُنشگر و کُنشزاست. به گونهای که با همان
کلونیهایی که پیشتر به آن اشاره شد که در جای جای مختلف صحنه اتفاق
میافتد، شاهد تجمع گروه بازیگران هستیم؛ اما همین شکل از تجمعها در کنار
رفتارهای انفجاری و حرکتهای ناگهانی بازیگران نوع دیگری از بازتاب مفهوم
مقاومت و تلاش برای تحقق اهداف و آرمانهای گروه مبارزه گر در برابر ظلمِ
قدرت در مدرسه را به رخ میکشاند.
البته شمس در طراحیلباس آنچنان متعهد و
وفادار به نظام لباسهای فُرم مدارس کشورمان بوده است و همچنین در وسایل
مورد استفاده دانش آموزان در کلاس آنچنان وابسته رعایت نعل به نعل وسایل
مورد استفاده تمام دانشآموزان داشته که گاه مخاطب را به این سمت سوق
میدهد که آیا هدف کارگردان در کارگردانی این اثر انتقال نگاه رئالیستی
بوده؟ اما در همین بزنگاه مخاطب به
خود کلاس و دیوارهایی که وجود ندارند؛ معلم، ناظم و مدیری که وجود ندارند و
تنها سایه قدرت آنها را احساس میکنیم یادآوری و تاکید میکند که با چنین
نگاه دوگانهای نمیتوان تطبیق نگاه کارگردانی رئالیستی را بر اثر کارگردان
سنجاق کرد.
خاطره شیرین تماشای است
دیگر ویژگی مهم نمایش است، دقت در روایت نوشتاری این اثر نمایشی است. نمایشنامه است نشان دهنده یکی از مهمترین مؤلفههای عنصر درام یعنی مقوله ایجاز
است. ایجازی که شخصیتهای این اثر بدون افتادن به دام اطاله کلام با
دیالوگهای کوتاهی که دارند در پیش برندگی داستان و به وقوع پیوستن حوادث
آن از گره افکنی و در نهایت گره گشایی بسیار راهگشا هستند. البته در شکل
دیالوگنویسی نیز میتوان ارادت شمس را هم در نمایشنامهنویسی و در عین حال
کارگردانی این اثر به تئاتر مینیمال (ایجاز) دید.
بی هیچ تردیدی تجربه دیدن نمایش است از آن دست تجربههای شیرینی است که خاطره آن تا مدتها در ذهن مخاطبان نقش میبندد.
به ویژه مخاطبانی که با دیدن نمایشهای
چند سال اخیر که درگیر زرق و برق و سانتیمانتالیسم مادی گرایانه و استفاده
کردن از به اصطلاح سوپراستارهای سینمایی شدند و ماهیت و مفهوم هنر تئاتر به
عنوان هنری زنده، پویا و جریان ساز در قالب روانی یک اثر تئاتری را از دست
دادهاند؛ میتوانند با حضور در تالار مولوی به عنوان قلب تپنده تئاتر
دانشگاهی ایران و تماشای نمایش است به عنوان اثر برگزیده جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی خاطره شیرینی را تجربه کنند.
خاطرهای که تا سالهای دور بخش مهمی از خاطرات شیرین مخاطبان تئاتر را برای آنها زنده نگه خواهد داشت.
http://www.RaheNou.ir/fa/News/68869/«است»؛-نقد-اراده-معطوف-به-قدرت-در-نظام-آموزشی