آیا کویت ظرفیت میانجی گری میان تهران و ریاض را دارد؟
سه شنبه 16 مهر 1398 - 19:39:04
|
|
راه ترقی - شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست در گفت وگو با عباس پرورده میانجی گری احتمالی کویت و تحولات منطقه بررسی شده است. آیا از نظر شما، کویت ظرفیت و پتانسیل میانجیگری در منطقه و بین ایران و عربستان را دارد؟ دراینباره ابتدا باید مقدمهای بگویم درباره میانجیگری، چون این بحثی است که پیشتر هم مطرح شده است. تصوری از میانجیگری در ادبیات سیاسی و رسانهای وجود دارد که شاید با چیزی که بهطور عینی در نظام بینالملل به مرحله عمل میرسد، متفاوت باشد. اینکه انتظار داشته باشیم، چه کویت چه کشورهای بزرگتر دیگر، بخواهند میانجیگری کنند و صرفا بر پایه این میانجیگری، چالشهای متنوع و گسترده بین دو دولت، بهطور مثال بین ایران و عربستان سعودی برطرف و اصلاح شود، انتظار چندان بجایی نیست و نباید اینطور بحثها را تقلیل بدهیم. ممکن است در سطح وزیران خارجه یا سفیران پیشنهادهایی مطرح شود. ما همسایه این کشورها در منطقه هستیم که مصلحت منطقه را در این میبینند که از تنش دوری کنیم و ثبات در منطقه حاکم باشد. در همین راستا توصیههایی میکنند که دو کشور را به این کار دعوت کنند و پیشنهادها و پیامهایی ردوبدل میکنند. نباید در این زمینه خوشبینی اضافی ایجاد کنیم. در پنج سال گذشته، خبرهای زیادی درباره میانجیگری شنیدید بین ایران و عربستان، آمریکا و ترکیه در مسئله سوریه، سوریه با کشورهای اتحادیه عربی، همچنین زمانی بحث میانجیگری عمان بین ایران و آمریکا مطرح بود. خب با این خبرها، چرا این میانجیگریها نتیجهای نداشته است؟ مسائل لزوما با میانجیگری برطرف نمیشود. نکته دوم، درباره اینکه آیا کویت میتواند به عنوان میانجی کاری انجام دهد، موضوعی قابل بررسی است. کویتیها انگیزههای متنوعی در این زمینه دارند. میدانیم که کویت از کشورهای کوچک حاشیه خلیجفارس است و در کنار چهار کشور کوچک دیگر عضو شورای همکاری خلیج فارس هستند، به همراه عربستان. در این شورایی که البته رو به زوال میرود، عربستان برادر بزرگتر این کشورها به حساب میآید و همیشه نقشی بیش از یک کشور همتا داشته است. بیشتر برای پنج کشور دیگر رئیس بوده است. بهلحاظ ژئوپلیتیکی قدرت بیشتری دارد. اتفاقا پاشنه آشیل شورا همین بوده که عربستان بزرگترشان بوده است و برای همین به جایی نرسیده است، حتی برای حفظ منافع اعضا. وضعیت کویت در این بین کجاست؟ کویت هم یکی از این کشورهاست و نقطهضعفش همین است که کوچک است و مثل بقیه در مقابل بحران و جنگ آسیبپذیر است؛ اما ویژگی دیگری آن را در مقابل دیگران متفاوت میکند. کویت یکبار آسیب شعلهورشدن آتش درگیری در منطقه را بهوضوح احساس کرده است. کویت در نتیجه جنگی که صدام تحمیل کرد، مورد حمله قرار گرفت و بهخوبی طعم بحران نظامی و درگیری را چشیده است؛ بنابراین از بقیه ترس و همچنین محافظهکاری بیشتری دارد. در زمان جنگ ایران و عراق، خواسته یا ناخواسته به صدام کمک کرد و به جای اینکه از قبل این کار به منافعی برسد، مورد حمله صدام قرار گرفت که این هم بازی روزگار بود؛ بنابراین کویت محافظهکاری بیشتری دارد، بهخصوص که سعی میکند مراعات قواعد همسایگی با ایران را هم بکند. دور از ذهن نیست که کویت اشتیاق داشته باشد که حداقل بهمنظور جلوگیری از گستردهشدن بحران و درامانماندن از عواقبش پیشنهادهایی بدهد و طرفین مناقشه را به مذاکره و مصالحه فرا بخواند. آیا در مواضع اخیر کویتیها نشانهای از تمایل به میانجیگری دیده شده است که صحبتهای سفیر واکنش به آنها باشد؟ کویت از کشورهایی است که خیلی محافظهکارانه موضعگیری میکند. در این چند سال بعد از خیزشهای بهار عربی و بحرانهای بسیار منطقه، کویت از معدود کشورهایی بود که بسیار محافظهکارانه عمل کرده بود. سایرین مثل قطر، امارات و بحرین، در مناقشاتی که در هفت سال اخیر در منطقه بوده است، موضعگیریهای صریحی داشتهاند، اما کویت به دلیل همان سوابق و تجربههای تلخ مثل تجربه حمله عراق، مصلحتاندیشی داشته و موضعگیری چندانی نکرده است. جایی که خواسته میانجیگری کند هم من حداقل صراحتی ندیدهام. از طرف دیگر، آقای محمد ایرانی از دیپلماتهای قدیمی است و سابقه سفارت و مأموریتهای دیپلماتیک در چند کشور منطقه را در کارنامه خود دارد و فضای عربی را میشناسد. حتما صحبتهایی با مقامات کویتی در این زمینه داشته است. با مواضع اخیری که از کشورهای منطقه دیده میشود، آیا اوضاع منطقه را به سمت گفتوگو میبینید؟ به عبارت دیگر آیا با مواضع اخیر کشورهایی مثل عمان، قطر، کویت و امارات، میتوان آنطور که بعضی رسانههای خارجی تحلیل کردهاند گفت بنسلمان ناچار به مصالحه خواهد شد؟ فعلا هرچه در رسانهها دارد با این مضامین عنوان میشود، از جمله اینکه محمد بنسلمان از مواضع قبلی کوتاه آمده یا میخواهد بیاید، همه از طریق واسطهها و تحلیلگرها گفته شده است. در یک هفته اخیر تمام مواضع بنسلمان و دیگران از طریق مطالب تحلیلگران رسانههای منطقه از القدسالعربی تا المانیتور و دیگران منتقل شده است. اینها اکثرا رسانههایی هستند که برخلاف خبرگزاریهای بزرگ دنیا، بیشتر تحلیلهایشان مورد توجه است. بیشتر اطلاعات اینگونه از زبان آنها بوده است. تا این لحظه اینکه مقامات عربستان صراحتا بگویند از گذشته پشیماناند و میخواهند با ایران مذاکره کنند من ندیدهام، بنابراین در پاسخ به این پرسش احتیاط میکنم که بگویم اوضاع در منطقه روبه کاهش تنش میرود. البته ما انتظار داریم که در منطقه بحران جدید ایجاد نشود و امیدوار هستیم کشورهای منطقه به منطق و خرد سیاسی مراجعه کنند و با مراجعه به تجربیات قبلی ببینند که جنگ و خونریزی راهحل نیست و بهترین راه گفتوگو و دیپلماسی است که میتواند به نفع تمام کشورهای منطقه باشد. به نظر شما این موضعگیریهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، روی مواضع عربستان تأثیری دارد؟ قطعا دارد. آنها بههرحال متحد عربستان هستند و مواضعشان بیتأثیر نیست؛ اما در نظر داشته باشید که از نظر سعودیها آنها خردهکشور محسوب میشوند. عربستان از ابتدای تأسیس شورای همکاری خلیج فارس اینها را به چشم برابر با خودش ندیده است و اینها را به چشم خردهکشورهایی دیده که باید فرمانبرداری کنند. اینطور نیست که اگر یکی از آنها جدا شود، تن عربستان بلرزد؛ بنابراین تأثیر دارد ولی کم. عمده تکیه عربستان بر آمریکاست. چیزی در نظام بینالملل داریم به اسم موازنهسازی که در آن کشوری در مقابل رقیبش سعی میکند با استفاده از آیتمهای مختلف، قدرت برابر برای خودش ایجاد و منافع خودش را حفظ کند. عربستان در موازنهسازی بیشتر به سمت کشورهای فرامنطقهای رفته است و هرچه تهدید بیشتری از ناحیه ایران احساس کند، بیشتر به آن سمت میرود. بیشتر تکیه عربستان بر قدرتهای فرامنطقهای بهویژه آمریکاست. اگر اینها پشتش را خالی کنند، بیشترین تأثیر را میگذارد؛ ولی اینکه قطر پشتش را خالی کرد، گرچه آتش اختلافات بینشان را بیشتر میکند، تأثیر چندانی روی مواضع عربستان نمیگذارد، چنان که جنگ یمن هم بعد از جداشدن قطر ادامه داشت. یا امارات حداکثر مانند قطر مورد غضب و تحریم قرار میگیرد، ولی اینها بر کاهش نظامیگری سعودیها تأثیری نداشته و تکیهاش بر کشورهای غربی است. در مسئله حمله به تأسیسات آرامکو، ایالات متحده در نهایت حاضر نشد به نفع عربستان دخالت مستقیم کند و برخی تحلیلگران همین را نشانه گرفتهاند که بگویند غرب پشت بنسلمان را خالی کرد و همین او را به سمت گفتوگو میبرد. شما این روند را چگونه میبینید؟ بهتازگی در یادداشتی گفتم که آمریکا از بحران در خلیج فارس درآمدزایی میکند. هنوز هم نظرم همان است. نه آمریکا دلسوز سعودیهاست و نه ما؛ آمریکا بهدنبال این است که نفت بخرد و سلاح بفروشد؛ بنابراین بهتر است کشورهای منطقه به خودشان بیایند. در یادداشت دیگری هم این بحث را مطرح کرده بودم که مهمترین بحث این است که کشورهای منطقه باید دراینباره فکر کنند که واقعا در حراست از منافع ملی، سهم قدرت نظامی و سهم دیپلماسی چقدر است. باید درصد این سهمها مشخص شود. میانهروها سهم دیپلماسی را بیشتر میبینند. برای اینکه بخواهیم خدمت کنیم باید ببینیم چه درصدی از قدرت نظامی و چه سهمی از توان دیپلماسی در حراست از منافع ملی مهم است. افراط و تفریط در این موضوع، بیشتر از اینکه مفید باشد، میتواند خسارت بزند. ماجرای آرامکو هم بیشتر نشانه همان نگاهی است که گفتم آمریکا دارد و برای منطقه دلسوزی ندارد. بیشتر از این سمت به ماجرا نگاه کنید که آمریکاییها دنبال انرژی و فروش اسلحه در منطقه هستند و خب اصلی دارند که تا منافع حیاتیشان به خطر نیفتد، وارد فاز نظامیگری نمیشوند. اهل جنگ هستند، ولی تاجاییکه از خط قرمزهایشان عبور نشود، وارد نمیشوند. به نظر میآید اتفاقاتی که تا این لحظه افتاده است، از ماجراهای کشتیها تا ماجرای آرامکو، خط قرمزشان نبوده، وگرنه وارد میشدند. عربستان هم خط قرمزشان نیست و این در واقع اشتباه کشورهای منطقه است که به قدرتهای فرامنطقهای تکیه میکنند. بهعنوان سؤال آخر، صحنه را در رابطه با جنگ یمن چگونه میبینید؟ آیا این جنگ به سمت پایان میرود؟ جنگ یمن جنگی فرسایشی است که برنده ندارد. از اول هم این جنگ اشتباه بود. همان زمان این اقدام سعودیها را «تهاجم شتابزده عربستان» خواندم و هنوز هم نظرم همان است. اینجور جنگها پایانی ندارند و بهتدریج فرسایشی میشوند. هدفی هم نداشت. مسائل داخلی یمنی ریشههای تاریخی و قومیتی دارند. بزرگترین اشتباه عربستان هم بهعنوان همسایه این بود که خودش را درگیر درگیریهای تاریخی و قومیتی کشور همسایه کرد. هرکس این کار را انجام دهد، آخر به جنگی فرسایشی میرسد و با شکست بیرون میرود. برای عربستان هم همینطور خواهد بود و این جنگ برندهای نخواهد داشت، گرچه تمام زیرساختهای کشور فقیر یمن از بین رفت و به عربستان نیز هزینههای بسیاری تحمیل شد و شاید از این زاویه غرب و آمریکا برنده به حساب بیایند. ما دعا میکنیم این جنگ هرچهزودتر پایان یابد و مردم یمن از فشار و قحطی نجات پیدا کنند.
http://www.RaheNou.ir/fa/News/83569/آیا-کویت-ظرفیت-میانجی-گری-میان-تهران-و-ریاض-را-دارد؟
|