سرمقاله شرق/ نگاه از برج عاج به جنگ و صلح
پنجشنبه 18 مهر 1398 - 09:29:30
|
|
راه ترقی - شرق / « نگاه از برج عاج به جنگ و صلح » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم سیدمصطفی هاشمیطبا است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: بیانات گوینده محترمی درباره صلح حضرت امام حسن (ع) و اینکه چنین صلحی در روزگار ما رخ نخواهد داد، واجد نکاتی است که پرداختن به آن خالی از لطف نیست و جا دارد ضمن تحلیل این بیانات، خود گوینده نیات خود را ارائه دهد. انگار تحلیل این سخنان بهعنوان یک پدیده یکسونگر میتواند به رشد و بالندگی فکری جامعه و توانمندسازی مسئولان برای درک واقعیات و سیاستگذاری صحیح کمک کند.از ظاهر قضیه میتوان نگاه گوینده محترم را چنین تبیین کرد که نظام جمهوری اسلامی در حال جنگ با دشمنان است و چون در کشور خیانت یاران رخ نمیدهد؛ بنابراین ضرورتی برای صلح وجود ندارد و صلحی با دشمنان اتفاق نمیافتد.تاکنون همه معلمان دینی و متفکران اسلامی به ما گفتهاند که اسلام دین صلح و دوستی است و اگر غزوه یا سریههایی در زمان پیامبر (ص) اتفاق افتاد، همه آنها تدافعی بودند و حتی بسیاری لشکرکشیهای پس از پیامبر (ص) به مناطق همجوار مانند آنچه را بر ایران اتفاق افتاد، خلاف سنت و رویه پیامبر (ص) دانستهاند و همهجا گفتهاند که مگر اسلام در خاور دور با لشکرکشی و جنگ گسترده شد که برای رشد اسلام نیاز به جنگ باشد؟طرفداران گسترش دین اسلام به هر وسیله و البته با جنگ در تاریخ کم نبودهاند، همین گروه داعش که صدالبته ساخته و پرداخته استکبار در پی طرح خاورمیانه جدید بود، در لایههای پایینی از اعتقادات محکمی با این زیربنای فکری برخوردار بودند. کافی است به شعارهای قرآنی داعشی مسلحی که شهید حججی را اسیر کرد، توجه شود که با چه شور و اشتیاق و اعتقادی آیات قتال در قرآن را قرائت میکرد. او از زمره کسانی است که گسترش اسلام را با قتال میدانند.معلمان دینی و متفکران اسلامی همواره گفتهاند که کلام آسمانی خداوند آنچنان نافذ است که نیاز به سلطه و زور ندارد و بههمیندلیل مشرکان و معاندان از آن ترسیده و برای جلوگیری از آن به جنگ و حمله مبادرت میکردند و پیامبر (ص) به دفاع برمیخاست.بنابراین صلح عامل پیشرفت اسلام است و آنان که نگران پیشرفت اسلام هستند، مبادرت به جنگ میکنند؛ همانطور که صدام از رشد کلام جمهوری اسلامی هراسان بود و به ایران حمله کرد. 2- اگر در زمان امام معصوم برخی افراد به امام خیانت کردند و به قول گوینده محترم امام را مجبور به صلح کردند، به چه دلیل این امر در تاریخ تکرار نمیشود؟ وقتی خیانت به امام معصوم ممکن باشد، چرا خیانت به غیرمعصوم ممکن نباشد؟ برعکس باید گفت وقتی به امام معصوم خیانت میشود، باید بسیاربسیار آگاه و هوشیار بود که به غیرمعصوم خیانت نشود. آیا این سخنان نادانسته برای راحتی خیال و غفلتآفرینی نمیتواند باشد و اصولا معیار این پیشگوییها از کجا آمده. آیا برخاسته از تئوریهای دستساز است یا متکی به قرآن و حدیث یا خوابنماشدن؟ 3- تاریخ نشان داده که پایان هر جنگ صلح است. حال میتواند این صلح در زمان خستهشدن دو طرف (مثل ایران و عراق) باشد یا در زمان از پا درآمدن یک طرف مثل تسلیم ژاپن به آمریکا یا بدترنشدن اوضاع مثل پیمان ترکمانچای که سپاه فتحعلی شاه نابخردانه با روسیه به جنگ پرداخت و سرانجام با قرارداد ننگین ترکمانچای و بخشش بخشی از سرزمین ایران از پیشروی روسیه به سمت تهران جلوگیری کرد. اینکه در سایه نشسته و صلح را محکوم و جنگ را تشویق کنیم؛ نه در قاموس عقل است و نه در کتاب و حدیث و سنت. اگر سؤال شود که صلح خوب است یا جنگ، به آن نمیتوان پاسخ داد. شرایط و مقدرات در هر برهه تاریخی و نیز مختصات جغرافیایی تفاوت میکند. بهعلاوه چون این نوع مسائل تکرارشدنی نیست، نمیتوان گفت که ادامه جنگ یا اقدام به صلح خوب بوده یا بد. به طور مثال همین قرارداد ترکمانچای را مثال میآوریم. آیا اگر قرارداد ننگین ترکمانچای منعقد نمیشد، بیشتر به سود ایران بود؟ هیچکس نمیتواند پاسخ دقیقی بدهد؛ اما به ظاهر اگر منعقد نمیشد، تهران به تصرف روسها درمیآمد. حال آیا روسها به سرنوشت ناپلئون در مسکو دچار نمیشدند؟ حتی بزرگترین استراتژیستهای دنیا نمیتوانند پیشبینی آینده را بهدرستی انجام دهند. به یاد آوریم آنچه را که فوکویاما درباره آینده جهان گفت و همه نادرست از آب درآمد. 4- درست است که نمیتوان صلح را محکوم کرد و پایان هر جنگی صلح است؛ اما مظلومان تاریخ هر کجا که به دفاع برخاستهاند و به ناچار به جنگ کشانده شدهاند، سرافرازان تاریخ بودهاند. دفاع از ارزشها و مقابله با مستکبران در شکلهای مختلف میتواند متجلی شود. کلام حق اسلام متکی بر سنت پیامبر و ولایت مولا علی (ع) خود نفوذ دارد و مقاومت و پایمردی و هوشیاربودن به جز جنگطلبی و تکساحتنگری است. 5- اجبار به صلح فقط از راه خیانت حاصل نمیشود. بهتر است گفته شود که مرتبه نازلتر از اجبار به صلح، اجبار به سازش و تسلیم در برابر دشمن است و اجبار به سازش و تسلیم نیز فقط از راه خیانت حاصل نمیشود. کلام پیامبر (ص) که الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم عصاره همه بیانات است. نهفقط احتمال خیانت و اجبار به صلح، سازش و تسلیم همواره وجود دارد؛ بلکه خطاها، تصمیمات نادرست، عدم شناسایی جامعه و مردم، انباشت نارضایتی، سلطه فکری دشمن با توجه به رسانههای نافذ امروزی و در برج عاج نشستن و تعریف از خود و غرهبودن به خود بدون رؤیت واقعیات میتواند اجبار به صلح یا سازش را فراهم آورد. اگر اینها پذیرفته شود، نیاز به خیانت برای اجبار به سازش و تسلیم نیست. اگر دردهای فرهنگی و اقتصادی جامعه التیام نیابند، نیازی به خیانت برای اجبار به صلح و سازش نیست. 6- واضح است که هوشیاری و توانمندشدن حسب آیه شریفه «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه» شرط لازم برای بقای حقگرایی است. توانمندیهای جمهوری اسلامی که در سایه آمادگیها و شهامتها و شهادتهای فرزندان برومند میهن به دست آمده؛ درعینحال منوط به تصمیمگیریهای عاقلانه در سطح بینالمللی و ازجمله انعطافهای ضروری بوده است. نمیتوان به دلخواه برخی را از برخی جدا کرد. نمیتوان تصمیمگیریهای مقاومت مسلحانه در برابر بعثیان و تکفیریها را ستود؛ اما تلاشها و چانهزنیهای بسیار سنگین و مداوم و دیپلماتیک دیپلماتها در آن جبهه مهم و حامی منافع ملی را محکوم کرد. هوشیار باشیم که اگر امروز جمهوری اسلامی در ساحت بینالمللی از اعتبار استراتژیک برخوردار است، حاصل مدیریت و تصمیمگیری واحدی است و اگر چنین نیندیشیم، خود گامی بزرگ در راستای تضعیف حاکمیت نظام است. بهروشنی باید بدانیم که فقط ظهور و بروز تواناییها نمیتواند تضمینی برای بقا در آینده باشد؛ بلکه باید با درک واقعیات زیرپوستی جامعه هوشیاری را به دست آورد. 16 میلیون کامنت به درخواست یک خواننده، علامتی است برای لزوم آگاهشدن و هر چه بیشتر دوری از غفلت و خودبزرگبینی و تفسیرهای غرورآمیز.
http://www.RaheNou.ir/fa/News/83688/سرمقاله-شرق--نگاه-از-برج-عاج-به-جنگ-و-صلح
|