راه ترقی
گام هسته ای چهارم ایران معادل سه گام بود
جمعه 17 آبان 1398 - 16:27:47
راه ترقی - اعتماد / متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
شهاب شهسواری| اعلام گام چهارم کاهش تعهدات ایران در چارچوب برجام که شامل از سرگیری غنی‌سازی در تاسیسات هسته‌ای فردو بود، با واکنش‌هایی حاکی از غافل‌گیری در سطح جهانی مواجه شد. در گفت‌وگو با جهانبخش ایزدی، استاد روابط بین‌الملل و کارشناس کمیته سیاسی، دفاعی و امنیتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، دلایل این واکنش‌ها و ارزیابی او از آینده برجام پس از گام چهارم ایران را پرسیدیم. ایزدی معتقد است که برجام در شرایط کما قرار دارد، اما هنوز کاملا نمرده است، با این حال آینده‌ای روشن برای احیای آنچه او یک برنامه بین‌المللی با محوریت ایران و امریکا می‌داند، نمی‌بیند. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «اعتماد» با جهانبخش ایزدی، استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل را مطالعه می‌کنید.
چرا گام چهارم ایران در کاهش تعهدات هسته‌ای‌اش در چارچوب برجام با این حد از واکنش‌ها مواجه شد؟
تاسیسات فردو یک سایتی است که بیشترین حساسیت را در بین کشورهای غربی و دولت‌هایی که سر خصومت با جمهوری اسلامی ایران دارند، بر می‌انگیزد. چند انگیزه مختلف برای این تمرکز و حساسیت وجود دارد. نخستین مساله، مساله ایمنی و استقامت این تاسیسات است. به دلیل ویژگی‌های محل‌یابی و طراحی این تاسیسات، به سادگی امکان تخریب آن از طریق ابزارهای متعارف نظامی از جمله موشک‌ها و بمباران نقطه‌ای وجود ندارد. در نتیجه اگر یکی از دولت‌های متخاصم به هر دلیلی تصمیم حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران داشته‌باشد، این سایت با کمترین آسیب‌ها مواجه خواهد شد. انگیزه دومی که وجود دارد این است که طرف‌های غربی اعتقاد دارند که ایران تاسیسات نطنز را برای غنی‌سازی در اختیار دارد و نیاز بیشتری به تاسیسات غنی‌سازی ندارد. در نتیجه مخالفان برنامه هسته‌ای ایران می‌گویند که وجود سایت فردو به عنوان تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم یک مکان اضافی و زاید است و ایران نیازی به این تاسیسات ندارد، چرا که نطنز برای هر مقدار غنی‌سازی کفایت می‌کند و ایران می‌تواند چه 3.67 درصد سقف غنی‌سازی تعریف‌شده در برجام و چه فراتر از آن را در نطنز انجام دهد. انگیزه سوم برای حساسیت نسبت به فردو این است که در زمان رونمایی از موجودیت تاسیسات فردو، حتی دیمیتری مدودف، رییس‌جمهور وقت و نخست‌وزیر کنونی روسیه هم گفت که ما از ابعاد برنامه هسته‌ای ایران، غافل‌گیر شدیم. این مقام ارشد روسیه که به هر حال از جمله شرکای ایران محسوب می‌شود و حتی به صورت مستقیم کشورش در توسعه برنامه هسته‌ای ایران مشارکت دارد، اعلام کرد که نگاه روسیه به برنامه هسته‌ای ایران پس از آگاهی از وجود فردو، تغییر کرد و وضعیت برنامه هسته‌ای ایران برای روسیه اهمیت راهبردی پیدا کرد. این اظهارنظر از سوی یک شریک ایران، نشان می‌دهد که چنین تاسیساتی تا چه اندازه می‌تواند برای دولت‌هایی که مخالف حقوقی هسته‌ای ایران هستند مهم است. نکته چهارم این است که هر اندازه توانایی‌های غنی‌سازی اورانیوم کشور، متنوع‌تر، متکثرتر و متعددتر شود، هم ظرفیت برای غنی‌سازی در سطح بالاتر ایجاد می‌کند و هم امکان افزایش ذخایر در سطح بیشتر را ایجاد می‌کند. با از سرگیری غنی‌سازی در تاسیسات فردو، بار دیگر تاسیسات غنی‌سازی ایران متنوع‌تر و متکثرتر شده است. چهار انگیزه‌ای که عرض کردم، نشان‌دهنده دلیل حساسیت سیاستگذاران غربی نسبت به از سرگیری غنی‌سازی در تاسیسات هسته‌ای فردو است.
تصوری که در میان تحلیلگران غربی وجود داشت، به ویژه بعد از اعلام گام‌های پیشین ایران از اردیبهشت ماه سال جاری تاکنون، این بود که ایران محتاطانه گام‌هایی را اعلام می‌کند که باعث یک تحول راهبردی در شرایط هسته‌ای‌اش نخواهد شد. اینکه سطح غنی‌سازی ایران از 3.67 به 4.2 درصد افزایش پیدا کند، یا مثلا میزان ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران از 300 کیلوگرم به 520 کیلوگرم یا حتی 1000 کیلوگرم آنچنان تحول راهبردی نیست، اما گام چهارم در واقع یک گام بلند محسوب می‌شد که اگر قرار بود آن را با شتاب سه گام پیشین بسنجیم، این اقدام ممکن بود گام هفتم یا هشتم ایران باشد.
آیا این گام می‌تواند 1+4 را مطابق خواست ایران به اجرای کامل تعهدات‌شان بر اساس برجام برگرداند؟
اساس برجام یک برنامه اقدام مشترک است، برنا‌مه‌ای که ستون‌های اصلی اجرای آن ایران و امریکا بودند. در 18 ماهی که از خروج کامل امریکا از برجام می‌گذرد، مشخص شده است که کشورهای دیگر شریک برجام، نقش بسزایی در اجرای آن ندارند. برجام بدون اراده ایران و حضور امریکا، شکل نمی‌گرفت. باقی ماندن این برنامه هم بدون حضور امریکا بسیار نامحتمل است. ماراتن گفت‌وگوهای 18 روزه جان کری، وزیر خارجه پیشین امریکا با محمد جواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در وین اتریش، کلید رسیدن به برجام بود، جایی که وزرای خارجه 5 کشور دیگر، حضور چندانی نداشتند. اثرات حضور پنج کشور دیگر در برجام، آنچنان هم که از جریان دو ساله برجام پس از خروج امریکا دیده‌ایم، خیلی نمایشی و کلیشه‌ای بود. با این احوال، ایران شرط خود را مطرح کرده است. اگر کشورهای باقی مانده در برجام بخواهند یا بتوانند که تعهدات خودشان را مطابق برجام یا دست کم بخشی از آن را اجرایی کنند، ایران هم اعلام کرده است که گام‌های خود را به عقب برمی‌گرداند، اما اگر این 5 کشوری که تحت عنوان 1+4 شریک ایران در برجام هستند، نتوانند به هر دلیلی تعهدات خودشان را اجرا کنند، این روند به تدریج به یک روند غیرقابل بازگشت یا Irreversible تبدیل خواهد شد.
در چه حالتی این روند بازگشت ناپذیر می‌شود؟
برجام اکنون در کما است، یعنی عملا بخش عمده‌ای از نشانه‌های حیات عادی خود را از دست داده است. اما در شرایطی که این برنامه بین‌المللی به اصطلاح قبض روح بشود، آنگاه تازه به شرایط پیش از برجام باز می‌گردیم. شرایطی که در آن کشورهای اروپایی کنار امریکا قرار می‌گیرند و روسیه و چین هم منافع خودشان را در بین دو طرف دنبال می‌کنند. همان شرایطی که پیش از توافق هسته‌ای وجود داشت عملا دوباره تکرار می‌شود.
ممکن است این اقدامات ایران امریکا را وادار به بازگشت به برجام کند؟
تحولات سیاسی را نمی‌توان تک‌ساحتی ارزیابی کرد، تصمیم‌های سیاسی از عوامل متعدد و در شرایطی پیچیده اتخاذ می‌شوند. مادامی که دونالد ترامپ در مقام رییس‌جمهور ایالات متحده امریکا قرار دارد، بعید است که از ابزارهای فشار کنونی علیه ایران دست بکشد، انگیزه‌اش هم این است که قصد استفاده از ابزارهای جایگزین را ندارد. باراک اوباما، رییس‌جمهور پیشین ایالات متحده امریکا زمانی که مذاکرات هسته‌ای را با ایران آغاز کرد، گفت که این گزینه را از میان سه گزینه رویارویی با ایران انتخاب کرده است. این سه گزینه شامل اعمال نامحدود تحریم‌ها، درگیری نظامی و مذاکره بودند. بر اساس این تحلیل گزینه اول، نهایتا ناگزیر به گزینه دوم منجر می‌شد، در نتیجه مذاکره را از میان این گزینه‌ها انتخاب کردیم. اوباما، معتقد بود که هر چند برجام توافق ناقصی است، اما توافق‌های دیپلماتیک ناقص در جهان بسیار هستند. توجیه دولت پیشین این بود که توافق بد، بهتر از فقدان توافق است. روش اوباما این بود که به تدریج به جایی برسد که امروز همه آن را ترامپ یکجا تقاضا می‌کند. دولت پیشین معتقد بود که مثلا برای یک بند با تاریخ انقضای 8 سال بعد، دوباره بعد از هشت سال از نو مذاکره می‌کند تا به شکلی عملا آن را به توافقی ابدی تبدیل کند.
در دوران اوباما سیاست اروپایی‌ها و چین و روسیه در درجات پایین‌تر با امریکا مشابه بود و درنتیجه اجماع برای توافق با ایران پیش آمد. الان امریکا تغییر راهبرد داده و معتقد است که همه‌چیز یکجا باید اتفاق بیفتد و با رویکرد گام به گام مخالف است. اگر برجام متلاشی شود، اروپایی‌ها
خواه ناخواه یک رویکرد واحد با امریکا پیدا می‌کنند. تاکنون هیچ مقام اروپایی نگفته است که با مفاد برجام مخالف است، اما به لحاظ رویکرد راهبردی نسبت به ایران، تفاوت عمده‌ای میان امریکا و اروپا وجود ندارد، در نتیجه اگر برجام نباشد، اروپایی‌ها دوباره با امریکا در یک جبهه قرار می‌گیرند.
آیا از بین رفتن برجام نگرانی‌های امنیتی در میان اروپایی‌ها ایجاد نمی‌کند؟
جمهوری اسلامی ایران وقتی مذاکره با 1+5 را آغاز کرد، تاکید کرد که این مذاکرات فقط با هدف حل و فصل پرونده هسته‌ای انجام می‌شود و هیچ یک از مسائل دیگر در دستور کار مذاکرات قرار ندارند. مسائل دیگر برای ایران اگر هم قابل گفت‌وگو باشند، در چارچوب دیگر و در شرایطی دیگر مذاکره می‌شوند. از نظر امریکا و مجموع طرف‌های غربی، مسائل مرتبط با ایران باید به صورت یک بسته مورد مذاکره قرار گیرد. به همین دلیل هم بود که از ابتدای اعلام توافق برجام، احساس سستی در بنیان‌های آن وجود داشت، چرا که طرف‌های غربی آن را ناکافی می‌دانستند.
چرا برجام را ناکافی می‌دانستند؟
خیلی از مسائلی که از سوی غربی‌ها مطرح می‌شود، مستقیما ارتباطی با برجام ندارد. مسائلی مانند ادعاهای مربوط به تروریسم، مسائل منطقه‌ای و امثال اینها، اصولا ارتباطی با برجام ندارد، مساله‌ای مانند برنامه موشکی ایران، هر چند برخی از ابعاد آن در بندهای قطعنامه 2231 با برجام پیوند خورده است، اما این مساله هم در مجموع از نظر ایران یک مساله غیربرجامی است. از نظر منتقدان برجام در غرب، اصولا برجام توان و ظرفیت ایران برای برنامه ادعایی تولید سلاح هسته‌ای را از بین نبرده است، بلکه آن را به تاخیر انداخته است. مهم‌ترین ادعای آنها این است که بعد از 15 سال که برنامه هسته‌ای ایران از نظر آژانس به وضعیت عادی در بیاید، دیگر امکان انجام هیچ اقدامی از سوی کشورهای غربی وجود ندارد. جمهوری اسلامی ایران می‌گوید که دنبال سلاح هسته‌ای نیستم. در پرونده‌های هسته‌ای جاری در جهان، شاهدیم که کره شمالی تاکید می‌کرد دنبال سلاح هسته‌ای است و آن را تولید هم کرد، اما تهران اصولا این گمانه را رد کرده است. اما جمهوری اسلامی می‌گوید که سلاح هسته‌ای نمی‌خواهد و معتقد است طرف‌های مقابل اگر به وعده ایران اعتماد ندارند، جز ابزار بازرسی و نظارت راه دیگری برای ایجاد این اعتماد وجود ندارد. در نتیجه بر اساس برجام ایران پذیرفت که بازرسی و نظارت را تسهیل کند. ایران حتی می‌گوید که نه تنها حاضر است در این چارچوب پروتکل‌های الحاقی را اجرایی کند، بلکه حاضر است آن را به عنوان قانون داخلی هم به تصویب برساند. نظارت از معادن تا تولید نهایی محصولات مرتبط با برنامه هسته‌ای است، پذیرش محدودیت ورود کالاها با کاربری دوگانه به کشور وجود دارد، بر اساس پروتکل‌های الحاقی، بازدید سرزده در هر مکان و هر زمان، ممکن شده است، مقام‌های آژانس‌بین‌المللی انرژی اتمی و دولت پیشین امریکا تاکید کرده‌اند که قدرتمندترین ساز و کار بازرسی و نظارت هسته‌ای جهان در ایران اعمال می‌شود. اگر چنین چیزی اعتمادساز نیست، پس چه چیز اعتمادساز است؟ تنها راهی که وجود دارد این است که کل برنامه هسته‌ای ایران تعطیل شود، آنچه از آن با عنوان Roll Back یا Dismantle یاد می‌شود. استدلالی که گروهی از اصلی‌ترین مخالفان برجام مطرح می‌کنند این است که «ممکن است تاسیسات پنهانی وجود داشته‌باشد که ما ندیده‌ایم و دسترسی برای بازرسی و نظارت ندارد»، می‌گوید «نیافتن دلیل نبودن نیست». طرف ایرانی هم می‌گوید نیافتن دلیل بودن هم نیست.
در شرایط کنونی هر دو بنیان برجام در حال شکستن است. خواست ایران دو چیز بود؛ رفع تحریم‌ها و پذیرش حق غنی‌سازی در خاک ایران. در شرایط کنونی مخالفان امریکایی برجام، همزمان هر دو بنیان را هدف قرار داده‌اند. اگر اجرای این اصل متوقف شود یا اینکه دست و پاشکسته و با مانع‌های متعدد اجرا شود عملا، توافق از بین می‌رود و بقایی برای آن قابل تصور نیست. ایران الان از مزایای برجام استفاده نمی‌کند و تا همین چند ماه پیش کلیه تعهدات آن را اجرا می‌کرد. طبیعی است که چنین روشی ناهمگن و نامتوازن است.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در 15 گزارش فصلی خود بعد از برجام، اجرای تمام تعهدات برجامی از سوی ایران را تایید کرده‌بود، حالا شش ماه است که ایران گام‌های کاهش تعهدات خود در چارچوب برجام را اعلام کرده است و همزمان مدیرکل جدیدی هم در آژانس منصوب می‌شود. فکر می‌کنید رویکرد آژانس نسبت به برنامه هسته‌ای ایران چگونه خواهد بود؟
رافائل گروسی، مدیرکل منتخب آژانس، به لحاظ شخصیت و سیاست، تندتر از مدیرکل فقید آژانس یوکیو آمانو است. رویکرد او رادیکال‌تر است. مواضع قبلی او نشان می‌دهد که سیاست‌های او به دولت‌های غربی نزدیک‌تر است. تعامل با مدیرکل بعدی آژانس برای ایران به نظر سخت‌تر می‌رسد. او زمانی که برای انتخاب به این مقام تلاش می‌کرد، تاکید کرده بود که فقط با نظارت بازرسی کاری ندارد، بلکه به تصورات و گمانه‌ها هم کار دارد. این یعنی اینکه ایشان ممکن است به جای یافته‌های فنی به دنبال نیت‌خوانی برود.
اما واقعیت این است که آژانس یک نهاد تخصصی است و آژانس هر چه را ببیند منعکس خواهد کرد. با گام چهارم ایران، به نظر می‌رسد که گزارش بعدی آژانس، گزارشی تند باشد. اگر این رویکرد کنترل و مدیریت نشود، آنگاه این احتمال وجود دارد که بار دیگر پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع شود که ایران دیگر در آنجا ابزاری برای دفاع از خود ندارد، در نتیجه باید تلاش کند که از طریق تعامل با آژانس جلوی ارجاع پرونده به سازمان را بگیرد. در چارچوب برجام، ایران حتی اگر خودش هم به عنوان شاکی به شورای امنیت مراجعه کند، به شکل خودکار قطعنامه‌های پیشین علیه ایران احیا می‌شود و شرایط قبل از برجام دوباره شکل می‌گیرد. در هر صورت من تصور می‌کنم که شرایط سختی فراروی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
گفتید برجام در شرایط کما است، روند جاری را به سمت مرگ آن پیش‌بینی می‌کنید؟
اگر امریکا به برجام برگردد، شرایط متفاوت خواهد شد. اگر امریکا به تعهداتش برگردد، جمهوری اسلامی هم تمایل پیدا می‌کند که اگر ابهامی برای طرف‌های غربی در برجام وجود دارد، به نوعی برطرف کند و احتمالا این بازگشت می‌تواند مسیر را برای مذاکرات دیگر هم تسهیل کند. اما احتمال بازگشت امریکا به برجام بسیار ضعیف است، حتی امریکا حاضر نیست در مسیر ایجاد حسن نیت گام بردارد. امریکایی‌ها نمی‌خواهند به آسانی از اهرم استراتژیک اعمال فشارشان علیه ایران، یعنی تحریم‌ها، کوتاه بیایند. برجام با خروج امریکا و اقدامات تقابلی ایران، کم‌کم ظرفیت‌ها برای حفظ خود را از دست می‌دهد. اروپایی‌ها نخواستند یا نتوانستند، تعهدات خودشان را اجرا کنند که به اعتقاد من نتوانستند، چین و روسیه هم ظرفیت کافی را برای جبران ناتوانی اروپا و خروج امریکا ندارند. فضای تحولات برجام بسیار تاریک و کدر است و امید چندانی به احیای آن وجود ندارد.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/86092/گام-هسته-ای-چهارم-ایران-معادل-سه-گام-بود
بستن   چاپ