راه ترقی- فشار خارجی از ابتدای روزهای پس از پیروزی
انقلاب اسلامی با هدایت آمریکای جنایتکار و همراهی کشورهای مختلف اروپایی و
مرتجع عرب منطقه، شروع شده و در حال حاضر تحت عنوان فشار حداکثری آمریکا
یا همان تروریسم اقتصادی علیه ایران ادامه دارد. راه اندازی گروههای
تروریستی در داخل کشور و ترور مسئولین نظام و مردم، عملیات نظامی طبس،
برنامهریزی برای کودتا، تحمیل 8 سال جنگ تحمیلی بر کشور، حمله به سکوهای
نفتی ایران، حمله به هواپیمای مسافربری و کشتار 290 مسافر بیگناه، اعمال
تحریمهای اقتصادی و سیاسی گسترده، بی توجهی به تعهدات بین المللی و ...
نمونههایی از اقدامات ضدمردمی به رهبری آمریکای جنایتکار است.
آمریکا در مسیر دشمنی با مردم ایران، از
همراهیِ رژیم صهیونیستی، برخی کشورهای اروپایی نظیر انگلیس، فرانسه و آلمان
و کشورهای عربی نظیر عربستان و امارات، برخوردار بوده است. البته ذکر این
نکته ضروری است که برخی از مواقع اقدامات ضد ایرانی آمریکا، متاثر از
برنامههای رژیم صهیونیستی و ریاض و ابوظبی بوده است؛ بطوری که در جریان
نقض برجام توسط ترامپ، رژیم صهیونیستی، ریاض و ابوظبی نقش اساسی بازی
کردند.
همراهی عملی سه عضو اروپایی برجام با ترامپ و
عمل نکردن به تعهداتشان، نشان داد که آنها برخلاف ادعاهای خود در حمایت از
برجام، مطیع بیچون و چرای آمریکا هستند و گامی برخلاف خواستۀ آمریکا بر
نمیدارند. در هر حال دشمنی آمریکا و اقمارش با ایران بر کسی پوشیده نیست،
ولی آنچه باعث تعجب است عملکرد برخی از محافل داخلی بعنوان تیغۀ دیگر قیچی و
دادن بهانۀ لازم به دست آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی، در پیگیری و
موفقیت در سیاست ایران هراسی است. واقع امر این است که زمانیکه هر سه قوه
کشور در اختیار این محافل بود، پروندۀ هستهای ایران از آژانس انرژی اتمی
به شورای امنیت سازمان ملل رفت، 16 قطعنامۀ ضد ایرانی در آژانس و شورای
امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب شد، اجماع امنیتی جهانی علیه ایران شکل
گرفت، ایران ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل قرار گرفت، تحریمهای جهانی علیه
ایران اعمال شد.
با تغییر دولت در سال 1392 بواسطۀ رای مردم و
آغاز مذاکرات مربوط به برجام، کارشکنی این محافل شروع شد. آنها ناخواسته
در کنار رژیم صهیونیستی، ریاض و ابوظبی قرار گرفتند که هرگز نمیخواستند
مذاکرات به نتیجه برسد، ولی با تلاش دولت تدبیر و امید و کاردانی رئیس
دستگاه دیپلماسی تحت نظر مقام معظم رهبری، مذاکرات به نتیجه رسید. با تصویب
قطعنامه 2231 در شورای امنیت سازمان ملل، تمامی قطعنامههای ضد ایرانی در
مورد برنامه هستهای ایران لغو گردید، پی. ام. دی (پرونده ای که می گفتند
هرگز امکان بسته شدن ندارد) بسته شده و به تاریخ پیوست، برای اولین بار در
تاریخ معاصر، ایران بدون متحمل شدن هیچ جنگی از ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل
خارج شد، برنامه صلح آمیز هسته ای ایران و حق ایران در غنی سازی اورانیورم
به رسمیت شناخته شد، تحریمهای جهانی مربوط به برنامه هستهای ایران لغو
گردید، اجماع امنیتی جهانی علیه ایران از بین رفت.
طبیعی بود که دستاوردهای برجام برای
تندروهای آمریکا، رژیم صهیونیستی، ریاض و ابوظبی قابل قبول نباشد، ولی
همراهی محافل مورد نظر داخلی با مخالفین خارجی قابل هضم نبود. در هر حال
آنها با وجود ضدیت ظاهری با یکدیگر و با کمکِ همدیگر، توانستند برجام را به
بن بست بکشانند و فشارهای فراوانی بر مردم ایران وارد کنند. در سایۀ
عملکرد محافل داخلی مخالف برجام، فضای ایران به گونه ای نشان داده شد که
شرکتهای خارجی مشتاق برای سرمایهگذاری در ایران، از تصمیم خود منصرف
شدند.
حمله به سفارت و سرکنسولگری عربستان در کنار
اقدامات دیگر نشان داد که فضا برای سرمایههای خارجی امن نیست. آمریکای
ترامپ هم به هر دلیل و به تحریک دشمنان و رقبای منطقه ای ایران به دنبال
نقض برجام رفت. ترامپ که به دنبال سیاست شکست خورده براندازی گام برداشته
بود با آشوبهای دی ماه 96 به زعم خود فضا را مناسب دید و این تصور در هیات
حاکمهآمریکا ایجاد شد که سیاست فشار حداکثری میتواند نتیجه بخش باشد.
چند ماه بعد و اردیبهشتماه 97 ترامپ از برجام شروع شد و با اعاده تحریمهایی
که طبق برجام تعلیق شده بودند فشارها علیه ملت ایران را تشدید کرد.
شایسته این بود با وحدت کلمه و وفاق ملی،
دولت و رئیس دستگاه دیپلماسی در مسیر مقابله با تروریسم اقتصادی و سیاست
ایران هراسی آمریکا و احقاق حقوق مردم مظلوم ایران، حمایت شوند، ولی نه
تنها حمایت نشدند، بلکه امروز هم بیشتر توان و ظرفیتشان صرف خنثیسازی
بحران آفرینیهای داخلی میشود. حملات روزانۀ رسانۀ ملی و برخی رسانههای
دیگر به دولت و دستگاه دیپلماسی، احضارهای بیسابقه و مکرر وزیر امور خارجه
به مجلس برای پاسخگویی، برگزاری تجمعات با شعارهای تهدیدآمیز علیه دولت و
رئیس دستگاه دیپلماسی و موضع گیریهای نسنجیده در مورد سیاست خارجی، همه
ریختن آب به آسیاب دشمن است که کمر به فروپاشی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی
ایران بسته است.
چرا باید در وضعیتی که سیاست ایران هراسی
بیش از پیش در دستور کار دشمنان بین المللی و منطقه ای ایران قرار گرفته،
فردی در سخنان خود از کشورهایی نام ببرد که تحت نفوذ ایران هستند؟ چرا
باید فرد دیگری حرف از محاکمۀ تاریخی سنگین علیه برجامیان، بزند؟ آیا آنها
واقعا به فکر منافع ملی هستند یا اینکه به هر قیمتی بدنبال به زیر کشیدن
دولت بخاطر منافع جناحی هستند؟ شاید گفتههای اخیر فرد دیگری واقعیت را
آشکار سازد: «در راس نظام مخالفتی با مذاکره با آمریکا وجود ندارد، بلکه
بحث این است که این مذاکره را چه کسی و در چه زمانی انجام بدهد.» در هر حال
آنچه مسلم است، اینکه از نظر این محافل فعلا باید سیاست فلج کردن دولت
روحانی، تشدید بحران اقتصادی و کمک به ترویج سیاست ایران هراسی آمریکا و
رژیم صهیونیستی، دنبال شود و در این میان هر چه بر سر مردم مظلوم ایران می
آید، اهمیت ندارد. دشمن هدفی جز فروپاشی ایران و ضربۀ سهمگین به مردم ایران
زمین ندارد، آیا محافل داخلی هم چنین هدفی را دنبال می کنند؟
بقول حافظ: «من از بیگانگان هرگز ننالم / که با من هر چه کرد آن آشنا کرد»