تکرار کنید بلد نیستیم
دوشنبه 7 بهمن 1398 - 17:58:54
|
|
راه ترقی - فرهیختگان / متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست ترامپ مدتهاست تلاش دارد ایران را نیازمند مذاکره معرفی کند و خود اصطلاحا برای آن طاقچه بالا بگذارد. پاس گل ظریف بیش از هر چیز پازل او را تکمیل کرده و راه را برای تشدید فشارها علیه ایران هموار میسازد. صبح نخستین روز کاری هفته جاری در حالی شروع شد که یک اظهارنظر از وزیر امور خارجه در گفتوگو با مجله آلمانی اشپیگل، فضای رسانهای کشور را به کلی تحتالشعاع خود قرار داد. حتی بعد از ترور شهید سلیمانی توسط نظامیان آمریکایی نیز حاضریم مذاکره کنیم، مشروط به آنکه تحریمها برداشته شود و ترامپ ضمن تغییر رویه سابق، به میز مذاکره بازگردد.این خلاصه پیامی بود که از گفتههای ظریف استنباط میشد؛ پیامی که البته بعد از واکنش صریح ترامپ، تلاش شد برداشتهای متفاوتی از آن ارائه شود. رئیسجمهور آمریکا در توئیتی نوشت: «وزیر امور خارجه ایران میگوید ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد که تحریمها برداشته شود. نه، مرسی!» توئیتی تلخ که آه از نهاد خیلیها بلند کرد و نوعی احساس تحقیرشدگی را در بخشهایی از افکارعمومی رقم زد. هرچه باشد بعد از ترور سردارشهید سلیمانی -که در جامعه ایران بهعنوان نماد امنیت کشور شناخته میشد- توسط نظامیان آمریکایی، آنهم بهصورت رسمی و با فرماندهی مستقیم ترامپ، حس نفرت به آمریکا بیش از هر زمان دیگری اوج گرفته و دشمنی ایالات متحده با ایران نیز از همیشه روشنتر شده است. واقعیت حرفهای ظریف چه بود؟ موج منفی شکلگرفته در پی گفتههای ظریف البته همانطور که پیشبینی میشد کار را به انکار و توجیه و تفسیر کشاند. رسانههای نزدیک به دولت از همان ساعات ابتدایی بعد از توئیت ترامپ بهخط شدند تا اینطور وانمود کنند که ظریف آنچه را منتقدان میگویند نگفته و اظهارات وزیر امور خارجه اساسا بهصورت نادرست ترجمه شده است. او خود نیز با انتشار متن انگلیسی این بخش از گفتوگو با اشپیگل تلاش کرد قدری از سنگینی جو پدیدآمده بکاهد. آب رفته را اما به این راحتی نمیشد به جوی بازگرداند. ترجمههای بعدی نیز همان برداشتی را تایید میکرد که در ابتدا مطرح شده بود.واقعیت از این قرار بود که جناب وزیر امور خارجه در پاسخ به سوالی مبنیبر اینکه «آیا مذاکره با آمریکا را پس از ترور سردار سلیمانی غیرمحتمل میدانید»، گفته بود: «خیر. من هرگز چنین امکانی را رد نمیکنم، به شرط آنکه آنها رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را به رسمیت بشناسند. از نظر ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید مینشیند. چیزی که اهمیت دارد، نحوه رفتار آنهاست. دولت ترامپ میتواند گذشتهاش را جبران کند، تحریمها را بردارد و پای میز مذاکره بازگردد. ما کماکان پای میز مذاکره هستیم و آنها میز را ترک کردهاند. آمریکا آسیب بزرگی به مردم ایران زده است. روزی که آنها برای جبران کاری بکنند، خواهد آمد. ما صبر زیادی داریم.» صدایی که در وزارت امور خارجه شنیده نشد گفتههای ظریف در حالی مطرح میشد که در فضای اجتماعی و سیاسی بعد از ترور سردار، موضوع مذاکره با آمریکا عملا منتفی بود و این مساله تا حد زیادی میان طیفهای مختلف سیاسی مورد اجماع بهنظر میرسید. در همین رابطه محسن میردامادی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با هفتهنامه صدا ضمن تاکید بر آنکه ما با آمریکاییها در یک بنبست دیپلماتیک قرار گرفتهایم تصریح کرده بود این تصور که ما میتوانیم با آمریکاییها سر میز مذاکره بنشینیم و توافق کنیم، واقعبینانه نبوده و فعلا شرایط گفتوگوی دوجانبه رودررو با آمریکا فراهم نیست.سعید لیلاز هم چند روز بعد از شهادت سردار سلیمانی در سرمقالهای در روزنامه اعتماد، راهبرد جمهوری اسلامی را بازدارندگی فعال و «نه مذاکره و نه جنگ» دانست و نوشت: «آمریکا میخواهد مقابل راهبرد «نه مذاکره، نه جنگ»، راهبرد «یا مذاکره یا جنگ» را پیش بگیرد و بر ماست که با این راهبرد مقابله کنیم.» قهرمان دیپلماسی اما گویا اساسا بهگونه دیگری به تحولات مینگرد و از همین بابت ترجیح میدهد چشم بر بلندشدن ترامپ از پای میز مذاکره و حضور در اتاق فرماندهی عملیات تروریستی بغداد ببندد و انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته، ضمن سخن گفتن از صبر طولانیاش در مواجهه با آمریکا، بار دیگر از باز بودن راه برای بازگشت به مذاکره سخن بگوید. فقط ما زبان دنیا را میفهمیم! دو سال پیش حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی 96 ضمن متهم کردن منتقدان به نفهمیدن زبان دنیا، اینطور وانمود کرد که فقط خود و یارانش به زبان و توان مذاکره مسلح و از تدابیر دیپلماتیک لازم برای مواجهه با دنیا برخوردارند. گذشت زمان حالا عیار ادعاهایی از ایندست را بهخوبی به سنجش گذاشته است. روزی اعلام آمادگی برای مذاکره با هر شخصی! با ترشرویی ترامپ پاسخ میگیرد، روزی دیگر جواب «اهلا و سهلا، ما آماده مذاکرهایم» با ترور نماد امنیت داده میشود و امروز نیز سخن گفتن از امکان مذاکره حتی در شرایط پس از ترور شهید سردار سلیمانی به دست نظامیان آمریکا و به دستور مستقیم ترامپ، با واکنش تمسخرآمیز «نه، مرسی!» پاسخ میگیرد. در این میان البته هرچه هست اثری از توجه به منطق قدرت در مناسبات تیم حاکم بر دولت به چشم نمیخورد و بهنظر میرسد بازی با کارت مولفههای قدرت، جایگاه چندانی در این دستگاه محاسباتی ندارد؛ دستگاه محاسباتیای که گویا احقاق حقوق کشور را صرفا از مسیر قواعد دیپلماتیک و مناسبات حاکم بر حقوق بینالملل و مذاکره و... دنبال میکند و هرجا نیز که مثل برجام به بنبست میخورد، راه برونرفت از آن را خارج از اعتراضهای توئیتری و انذارهای اخلاقی و... دنبال نمیکند. تبعات دنبالهدار یک اظهارنظر باید تنزل قدرت نرم ایران را یکی از بدیهیترین پیامدهای اظهارات ظریف دانست؛ پدیدهای که بیش از هر چیز ریشه در پشتوانهها و سرمایههای اجتماعی حاکمیت دارد. جامعه ایران بعد از شهادت سردار سلیمانی، سطحی از انسجام اجتماعی را تجربه کرد که مدتها بود طعم آن را نچشیده بود. این موضوع بهویژه یکماه بعد از حوادث آبانماه و اعتراضات ناظر به گرانی 200 درصدی بنزین که شکافهای موجود در جامعه را به عمیقترین وضعیت خود رسانده بود، اهمیتی دوچندان داشت و میتوانست کشور را تا مدتها از این جهت بیمه کند.ماجرای سقوط هواپیما و سکوت رسانهای درخصوص علت آن اگرچه تا حد زیادی بر این انسجام سایه انداخت و به احیای سطحی از شکافهای ترمیمشده منجر شد، اما درخصوص نوع نگاه به مذاکره تغییر محسوسی را در جامعه پدید نیاورد و همچنان صدایی که در تمام سطوح حاکمیتی و مدیریتی و مردمی دراینباره به گوش میرسید، صدایی واحد بود. طرح این قبیل مواضع و مواضعی از این دست اما گذشته از شکل دادن مجدد به دوقطبیهای کاذب سیاست خارجی در داخل، انسجام یادشده را در این حوزه تنزل داده و نگاه بیرونی به کشور را نیز دستخوش تغییر قرار میدهد. هرچه باشد نوع مواجهه سایر کشورها با ایران، با همبستگی اجتماعی داخلی ارتباطی مستقیم دارد و این موضوع در یکی از نمونههای عینی متأخر آن، در ماجرای اسقاط پهپاد گلوبالهاوک جلوهگر شد؛ اتفاقی که ضمن به رخ کشیدن بخشی از مولفههای قدرت کشور، بهواسطه انسجام اجتماعی پیشگفته گردشی آشکار را در مواضع کشورهایی چون عربستان و امارات رقم زد و اولی را به اعلام آمادگی برای مذاکره و دومی را به انعقاد پیمان امنیتی با تهران مجاب کرد. پیام و پیامد آمادگی برای مذاکره در عصر پساسلیمانی اعلام آمادگی برای مذاکره در عصر پساسلیمانی در واشنگتن چیزی جز پیام ضعف تعبیر نمیشود و همین موضوع فضای مناسبی را در اختیار طیف تندروی حاضر در حاکمیت آمریکا قرار میدهد تا سیاستهای ضدایرانی خود را بهگونهای مضاعف پیگیری کند. این یعنی ظریف و باقی رفقا زین پس باید منتظر گام بعدی کاخ سفید در اعمال فشار بر ایران باشند و مردم نیز همچان باید به مقاومت خود در برابر فشارهای ناشی از خطاهای دیپلماتیک و غیردیپلماتیک مردان پاستور در زندگیشان ادامه دهند. ترامپ مدتهاست تلاش دارد ایران را نیازمند مذاکره معرفی کند و خود اصطلاحا برای آن طاقچه بالا بگذارد. پاس گل ظریف بیش از هر چیز پازل او را تکمیل کرده و راه را برای تشدید فشارها علیه ایران هموار میسازد؛ اتفاقی که ضمن تناقض با منافع ملی و اصول و اقتضائات دیپلماتیک، ژست کاردانی و عالم بودن به ادبیات گفتوگو با دنیا و تامین منافع ملی از این مسیر را نیز به کلی از حیز انتفاع ساقط میکند.
http://www.RaheNou.ir/fa/News/95696/تکرار-کنید-بلد-نیستیم
|