بزرگنمايي:

راه ترقی - جام جم / سه بچه محل سابق، سه رفیق همیشگی و حالا سه همدست حرفه ای ،سه سارقی که در شهریار جولان می دادند و سرقت های آنها از عابران ، وحشتی در دل اهالی انداخته بود. با افزایش شکایت ها ، پلیس آگاهی غرب استان تهران تحقیقات خود را آغاز کرد و دزدان خیلی زود گرفتار پلیس شدند. سه دزدی که هر کدام چندین بار زندان را تجربه کرده بودند.
چند سال داری؟
24 سال.
سابقه داری؟
بله. چند باری به خاطر مواد و سرقت به زندان رفتم.
اعتیاد داری؟
بله.
چی می کشی؟
شیشه. همین شیشه مرا بدبخت خود کرد. کاملا اسیرش شدم و راه خلاصی ندارم.
به چه اتهامی دستگیر شدی؟
موبایل قاپی.
چند فقره؟
حدود 60 تا.
چطور سرقت می کردید؟
سه نفری با دو موتور که پلاک آن را پوشانده بودیم در محله های شهریار می چرخیدیم و اگر مردی را می دیدیم که با موبایل حرف می زد، از پشت سر به او نزدیک می شدیم و موبایل را می قاپیدیم.
فقط از مردها سرقت می کردید؟
بله. ما خودمان ناموس داریم. گرچه معتادیم و دزدی می کنیم اما ناموس خط قرمز ماست.
روزی چند تا گوشی سرقت می کردید؟
سه ،چهار تا.
گوشی ها را چقدر می فروختید؟
یک تا دو میلیون تومان. اگر آیفون مدل جدید سرقت می کردیم تا سه میلیون تومان هم مشتری داشت.
با پول های سرقتی چه می کردید؟
مواد می خریدیم و می کشیدیم.
روزی سه میلیون تومان مواد؟
با پول غذا همین حدودا می شد.
تا کی ادامه می دادید؟
تا وقتی دستگیر می شدیم.
یعنی می دانستی دستگیر می شوی؟
بله. هر مجرمی می داند که یک روز دستگیر می شود و فقط سعی می کند دیرتر دستگیر شود. هر چه زرنگتر باشی دیرتر دستگیر می‌شوی.
شما هم زرنگ بودید؟
اگر بودیم که یک ماهه دستگیر نمی شدیم. پلیس در این پرونده از ما جلوتر بود. البته شیشه ای که باشی ، خنگ هم می شوی. ما فقط به مواد و اعتیادمان فکر می کردیم.
اگر مالباخته مقاومت می کرد؟
ما طوری می زدیم که به آنجا نمی رسید. آنقدر حرفه ای هستیم که مالباخته تا چند ثانیه در شوک می رفت که چه شده . وقتی به خودش می آمد و فریاد می زد، «دزد، دزد» ما رفته بودیم.
اگر دوباره آزاد شوی ، سمت جرم می روی؟
سعی می کنم اعتیادم را ترک کنم. باور کنید خودم هم از این زندگی خسته شده ام. یا خماری، یا دنبال موادی یا ترس دستگیری داری.یک شب نمی توانی با خیال راحت بخوابی. معتاد که شوی شروع همه بدبختی هاست. در این سن ، هیچ آینده روشنی پیش رو ندارم.
خانواده ات چرا برای ترکت کاری نکردند؟
آنها بار اول که دستگیر شدم، طردم کردند و هیچ کدام از همدیگر خبر نداریم.