گسترش دامنه منافع از شانگهای به تحریمزدایی وابسته است
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
شهاب شهسواری/ سازمان همکاری شانگهای بعد از 15 سال از درخواست ایران برای عضویت در این سازمان، سند عضویت کامل جمهوری اسلامی ایران را تصویب کرد تا ایران به نهمین عضو این سازمان بدل شود. محسن شریعتینیا، کارشناس مسائل شرق آسیا معتقد است که پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای یک ضرورت بود که اجازه تعامل میان طیفی از کشورهای آسیا را پدید میآورد و اجازه مدیریت بحرانهای مهم منطقه را به اعضا میدهد. در ادامه متن کامل گفتوگوی «اعتماد» را با محسن شریعتینیا، کارشناس مسائل شرق آسیا مطالعه میکنید.
پیوستن به سازمان همکاری شانگهای، به ویژه بعد از مدتها تعلل در پذیرش عضویت ایران، چه مزایایی برای ایران در پی خواهد داشت؟ آیا مزایای اقتصادی و تجاری در پی پیوستن به این سازمان در همکاری با دیگر کشورهای عضو وجود دارد؟
پیوستن ایران به این سازمان انتخاب نیست، بلکه ضرورت است. شما اشاره کردید که ایران بسیار دیر به این سازمان ملحق میشود. این سازمان در محیط همسایگی ایران قرار دارد و حضور در آن بیشک به تامین منافع ملی کمک میکند از طرفی از آنجا که هند و پاکستان وارد این سازمان شدند هویت ژئوپلیتیکی این سازمان و قرار گرفتن آن در مسیر خواست یک یا دو قدرت بزرگ از بین رفته است. بنابراین سازمان فضایی برای تعامل طیفی از کشورهای آسیایی با یکدیگر فراهم میکند، زمینهای را برای تاثیرگذاری بر مدیریت بحرانهایی چون افغانستان پدید میآورد و به لحاظ اقتصادی به کانونی برای رایزنی سران کشورها، نخستوزیران و وزرا درمورد راههای توسعه منافع مشترک بدل شده است. در سالهای اخیر ابتکارات اقتصادی متعددی از طرف کشورهای عضو در نشستهای این سازمان مطرح شده و برخی آنها همچون خطوط اعتباری تحقق یافته است. این سازمان را شاید بتوان از وجهی با گروه هفت و سازمانهای مشابه مقایسه کرد. در قالب این سازمان کشورها گردهم میآیند، بر منافع مشترک پافشاری میکنند و میکوشند راهحلهایی برای حل معضلات مشترک پیدا کنند. مزایای اقتصادی این نهاد برای ایران منوط به رفع تحریمهاست. مادامی که تحریمها علیه ایران تداوم یابد و دسترسی ابران به اقتصاد جهانی قطع شده باشد، دستاوردهای اقتصادی عضویت، حداقلی خواهد بود.
مهمترین مزیت الحاق ایران در شرایط کنونی «پرستیژی» است، اما گسترش دامنه منافع بستگی به تحریمزدایی از اقتصاد کشور و نیز ایدههای ایران برای همکاری با اعضای این نهاد دارد.
باتوجه به تنوع اعضا و رویکردها و اولویتهای متفاوت اعضای سازمان همکاری شانگهای، برای مثال در مورد هند و پاکستان و هند و چین، تصور میکنید که سازمان همکاری شانگهای تا چه اندازه بتواند سازمانی قابل اتکا و کارآمد باشد؟ آیا این سازمان میتواند به رقیبی برای سازمانهای منطقهای مانند آسهآن بدل شود یا اینکه به دلیل اختلاف نظرات و رویکردهای اعضا، با مشکلاتی بر میخورد که سازمانهای منطقهای مانند اکو را فلج کرده است؟
انتظارات از این سازمان باید واقعبینانه باشد. این نهاد در وهله اول برای حل و فصل مشکلات مرزی میان چین و کشورهای آسیای مرکزی و تثبیت روابط چین با روسیه ایجاد شد. در مرحله بعد این سازمان نوعی نظم امنیتی در آسیای مرکزی ایجاد کرد که در قالب آن حضور ایالات متحده در این منطقه پایان یافت. دولتهای دارای کارکرد در این منطقه شکل گرفتند و به نقشآفرینی تروریسم افراطگرایی و تجزیهطلبی در این منطقه پایان داده شد. بنابراین سازمان در نیل به اهدافی که در منشور خود بیان کرده موفق بوده است و توانست سه نیرویی که از آنها تحت عنوان نیروهای شیطانی نام برده یعنی تروریسم تجزیهطلبی و افراطگرایی را مهار کند. چین و روسیه تمایل دارند همین مدل را در افغانستان نیز اشاعه دهند بدان معنا که فارغ از نوع حکومت، دولتی دارای کارکرد و با ثبات در این کشور شکل گیرد و زمینههای تروریسم افراطگرایی در این کشور را از بین ببرد. افزون بر این سازمان همکاری شانگهای اصول را به عنوان روح شانگهای ارایه کرده است که همان پنج اصل همزیستی مسالمتآمیزند که از گذشته در سیاست خارجی چین و در آسیا مورد توجه بودند. اصولی همچون برابری، منافع مشترک، احترام متقابل. بنابراین چشماندازی که سازمان به دنبال آن است رسیدن به نوع همزیستی مسالمتآمیز میان کشورهای عضو است. چنین چشماندازی با ماموریتی که به عنوان مثال سازمان ناتو برای خود تعریف کرده بسیار متفاوت است، بنابراین شانگهای در چارچوب منشور خود و اصولی که بیان کرده سازمان موفقی بوده است.
پیش از این به لحاظ برخی مسائل مربوط به امنیت جمعی که در اساسنامه سازمان مورد تاکید قرار گرفته است، گروهی از کارشناسان در ایران پیوستن به این سازمان را خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تلقی میکردند، نظر شما در این مورد چیست؟
اگر برخی تفسیرهای خاص از قانون اساسی کشور ملاک قرار گیرد ایران اساسا نمیتواند با کشورهای دیگر همکاری کند. اما برداشت من این نیست که حضور و نقشآفرینی ایران در این نهاد با مبانی و قانون اساسی و اصول قانون اساسی ایران در تعارض است. عرض کردم که این سازمان اهداف مشخصی را در زمینه تجزیهطلبی مبارزه با تروریسم و افراطگرایی پیگیری میکند و اصول حاکم بر آن نیز نوعی همزیستی مسالمتآمیز میان اعضاست. عضویت در چنین نهادی در راستای منافع کشور است و چالش چندانی هم به لحاظ قانونی ایجاد نمیکند.
بعد 15 سال معطل ماندن درخواست عضویت رسمی ایران، سران سازمان همکاری شانگهای عضویت ایران در این سازمان را پذیرفتند، دلایل تعلل اعضای این سازمان برای پذیرش عضویت کامل ایران تاکنون چه بود؟
در مورد دلایل تعلل برای عضویت ایران مستندات کافی برای قضاوت علمی نداریم. یکی از مشکلات اساسی در تحلیل سیاست خارجی ایران کمبود دادههای در دسترس است. عمده دادههایی که در مورد سیاست خارجی ایران و رفتارهای آن منتشر میشود یا تبلیغات است یا فاقد ارزش برای کاربردهای تحقیقاتی است. این مشکل در سازمان شانگهای هم هست. شما اگر به سایت این سازمان مراجعه کنید اندکی داده مییابید و مابقی تبلیغات بیارزش است. در سیاست خارجی ما سنت پردهپوشی افراطی همچنان مسلط است و ارایه داده در حد تکذیب محدود مانده است. در مورد این موضوع هم در مقطعی گفته شد که تاجیکستان مخالفت میکند، پیش از آن از مخالفت چین سخن گفته شد در مقاطعی هم از عدم توجه ایران به این سازمان سخن به میان آمد اما به نظرم نکته مهمی که در این میان وجود دارد و در یکی از بیانیههای سازمان هم به آن اشاره شد قرار گرفتن ایران تحت تحریمهای سازمان ملل متحد بود. طبیعی است کشوری که تحت تحریمهای سازمان ملل متحد است و دو عضو این سازمان و دو عضو شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامههای تحریمی علیه آن رای مثبت داده بودند تمایل به پذیرش این کشور نداشتند. پس از توافق برجام نیز عملا فرصت چندانی برای عضویت ایران در این سازمان وجود نداشت، زیرا ایالات متحده به فوریت از برجام خارج و وضعیت به شدت دگرگون شد. تنها سندی که در مورد طولانی شدن روند عضویت ایران در این نهاد وجود دارد همان بیانیه سازمان است که عضویت کشورهای تحت تحریم سازمان ملل متحد را منتفی میکند.
گفته میشود دولت چین یکی از اصلیترین مخالفان پذیرش عضویت ایران در این سازمان بود و عملا با جلو انداختن کشورهای کوچکتر در جلسات سران، باعث عدم اجماع در مورد پذیرش عضویت ایران میشد، فکر میکنید چینیها چرا بهرغم سیاست دوستی با ایران چنین رویکردی در پیش گرفته بودند؟ و چه تغییر و تحولی باعث شده است که نظرات کشورهای قدرتمند این بلوک به ویژه چین و روسیه نسبت به عضویت ایران مثبت شود؟
عرض کردم ما در تحلیل رفتار این سازمان و اعضای آن با مشکل شواهد و دادهها مواجهیم. بنابراین قضاوت علمی را نمیتوان به آسانی صورت داد. اینکه گفته میشود یک کشوری کشورهای دیگر را جلو میانداخته، نمیتواند مبنای ارزیابی علمی باشد. در سوال پیش هم عرض کردم که دلیل اصلی به نظر من تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران بود. مادامی که این تحریمها وجود داشت چین و روسیه به عنوان عضو شورای امنیت تمایلی به حضور ایران در این سازمان نداشتند. در وضعیت فعلی فضا کاملا تغییر کرده است. تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران دیگر وجود ندارد. ترامپ رفته است و تنش بالا در روابط ایران و امریکا کاهش یافته. از طرف دیگر روابط چین و روسیه با ایالات متحده تیره شده و رو به تیرگی بیشتر است، در چنین شرایطی پیوستن ایران به این نهاد به عنوان کشوری که در قلب اوراسیا قرار دارد و روابط گسترش یابنده با چین و روسیه را در کانون سیاست خارجی خود قرار داده است، میتواند برای این دو کشور جذاب باشد. افزون بر این مشکل پایدار ایران با تاجیکستان در سالهای اخیر حل و فصل شد و زمینه مخالفت تاجیکستان نیز برطرف شد.
-
يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۷:۲۹
-
۴۶ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/302531/