مردی در قامت نهاد موسیقی فولکلوریک گیلان
چهارشنبه 25 فروردين 1400 - 12:25:37
|
|
راه ترقی - اعتماد / اهمیت هنر فریدون پوررضا در گفتوگو با موسی علیجانی در نهمین سالمرگ هنرمند فریدون پوررضا، خواننده و موسیقیدان شهیر گیلک و از صاحبنظران موسیقی گیلان بود. اگرچه آثار و خدماتش در حوزه موسیقی تنها به موسیقی فولکلور محدود نمیشود اما او را بیشتر به عنوان کسی که در آن حوزه فعالیت کرده، میشناسیم. قاطبه مردم ایران پوررضا را با قطعه تیتراژ پایانی مجموعه تلویزیونی «پس از باران» به یاد میآورند. این خواننده و موسیقیدان فقید آثار مکتوب و پژوهشی زیادی از خود بر جای گذاشته و نام او را میتوان در شمار تاثیرگذارترین هنرمندان موسیقی فولک قرار داد؛ چه آن زمان که ترانههایش پر از شور و نشاط و شادی است و چه آن هنگام که حزن ترانههایش از ژرفای کلام او پیداست. صدای پوررضا هم اندوه آسمان بغضآلود و ابری گیلان را در خود دارد و هم شادابی شالیزارهای شمال ایران را. پوررضا 23 فروردینماه 1391 در حالی که هنوز شش ماه با 80 سالگی فاصله داشت، از دنیا رفت. در نهمین سالمرگش با موسی علیجانی، هنرمند گیلانی درباره هنر فریدون پوررضا گفتوگو کردیم. علیجانی آهنگساز، خواننده و نوازنده ویولن است و از آثار او میتوان به آلبوم «اَ در واکون باد بایه» اشاره کرد. شما با آقای پوررضا دوستی داشتید؛ اگر بخواهید ایشان را معرفی کنید، چه خواهید گفت؟ بله. آقای پوررضا سوم مهر 1311 در لشت نشاء از توابع رشت متولد شد و بیست و سوم فروردین 91 هم در رشت درگذشت. ایشان دوره ابتدایی را در مدرسه ناصر خسرو در لشتنشاء گذراند و تا قبل از سن 14 سالگی هم در مغازه پدرش آرایشگر بود. بعد از سن 18سالگی به قصد آموزش آواز به مدت چهار سال به تهران رفت و نزد اساتیدی چون یونس دردشتی، غلامحسین بنان و سعادتمند قمی آموزش دید. سپس در سال 1333 به گیلان برگشت و با آقای علی بهکیش به کار تعزیه و تئاتر مشغول شد. در سال 1339 وارد رادیو شد و تا سال 57 در رادیو به اجرای ترانه پرداختند و در طول این مدت حدود 469 قطعه اجرا کرد. اشاره کردید به همکاری آقای پوررضا با جناب بهکیش. در تعزیه ایشان چه کارهایی انجام دادهاند؟ ایشان به دلیل تخصصش در تعزیهشناسی، بیشتر کار پژوهشی در این زمینه انجام میداد و ماحصل آن مقالاتی است که در مجله گیلان نامه و جراید دیگر منتشر شده است. از آثار پژوهشی آقای پوررضا بیشتر بگویید؛ به خصوص کتابشان که درباره موسیقی فولک گیلان است؛ کتابی که فهرستبندی جزو به جزیی دارد و به نظر میرسد نگاه دقیقی به بخشهای مختلف شده. کتاب «موسیقی فولکلوریک گیلان» را در زمینه پژوهش در موسیقی فولکلور گیلان نوشت که در سال 1396 و پس از فوت ایشان در نشر فرهنگ ایلیا به چاپ رسید. فریدون پوررضا با تالیف این اثر پژوهشی به شکلی دقیق و با تقسیمبندی منطقهای موسیقی فولک گیلان، تعداد زیادی از ترانههای گیلکی را معرفی کرد که نتیجه حضور در میان روستاییان منطقه و گفتوگو با آنها بود؛ آن هم با برگردان فارسی و با ارایه فونتیک کلمات گیلکی. این اثر کمک بزرگی به محققان در این زمینه از موسیقی کرده است. البته نقدی هم به این کتاب وارد است و آن اینکه تنها بهطور کلی نام شعرا آورده شده و به شاعر و آهنگساز یا تنظیمکننده بهطور جداگانه اشارهای نشده است. پوررضا همچنین 6 کاست از اجرای آواهای گیلان جمعآوری کرد که توسط انجمن موسیقی ایران منتشر شده است. مهمترین ویژگی آقای پوررضا را در حوزه آواز و همچنین در بحث پژوهشی در چه میدانید؟ آقای پوررضا از پیشروان موسیقی فولکلوریک گیلان است و در گویشهای مختلف گیلکی از جمله لاهیجانی، لنگرودی، رشتی و رودباری آواز خوانده است. ایشان از لحاظ اصالت، کسی است که موسیقی گیلان با نامش شناخته میشود چرا که در این زمینه بسیار دقیق کار کردهاند. دقت به این معنی که در اجرای آهنگهای اصیل و حفظ اشعار امانتداری کامل داشته و اجراهای بسیار خوبی از آنها ارایه کردهاند و این نکته ویژگی خاص آقای پوررضا است که علاوه بر پژوهشگری دقیق، اجرای قطعات را حتی در شکل کنسرت، بسیار خوب انجام میداد. میفرمایید اجرای قطعات را در شکل کنسرت بسیار خوب انجام میدادند، لطفا توضیح بیشتری بدهید؛ به نظر شما چگونه میتوان اجرای یک قطعه فولک در شکل کنسرت را خوب تلقی کرد؟ متر و معیار کیفی اجرای کنسرتی یک قطعه فولک چیست؟ ببینید، برای به اجرا درآمدن یک آهنگ فولک سه جزو مهم لازم است؛ پژوهشگر، خواننده توانمند، آهنگساز و تنظیمکننده آشنا با موسیقی فولکلور؛ آقای پوررضا پژوهشگری تلاشگر بود که با حضور در میان مردم و با امانتداری کامل، آهنگها را ثبت و ضبط میکرد و در نهایت توانست با اجرای فوقالعاده زیبای ترانهها به موسیقی فولکلور گیلان ادای دین کند. نکته دیگر این است که به دلیل نامشخص بودن سراینده اشعار بسیاری از آهنگهای فولک همچنین ناقص بودن برخی از آنها، آقای پوررضا با صلاحدید و تسلطی که در این زمینه داشتند، جاهایی را که امکان داشت، با همکاری برخی شعرا اصلاح میکردند و به نوعی بین آهنگساز و خواننده و شاعر همکاری صورت میگرفت تا آن اثر را به ثمر برسانند. البته ناگفته نماند که بخش دیگری از آثار آقای پوررضا اجرای آهنگهایی است که ترانههای آنها فولک نبوده و تنها در فضای فولک گیلان آهنگسازی و اجرا شدهاند. نمونه آن یکی از ترانههای پندآموز است که میگوید: «صبح عیده الان چه وقت خُوِبه» به معنی اینکه صبح عید است چه وقت خواب است. این ترانهها در آن منطقه وجود نداشته ولی با حال و هوای فولکلور آن منطقه و تحتتاثیر فضای منطقه آهنگسازی و اجرا شدهاند. این آثار را برخی مواقع آهنگسازان میساختند، برخی مواقع شعرا ایدهاش را در ذهن داشتند و برخی مواقع نیز خود آقای پوررضا آن آهنگها را زمزمه میکرد و توسط همکارانش برای اجرا آماده میشد. در آن دوره آهنگساز و شاعر و خواننده باهم همکاری بسیار نزدیک داشتند. آنطورکه میگویید ستونهای کار گروهی در اجراهای آقای پوررضا بسیار محکم بود. بله؛ میتوان گفت آثار آقای پوررضا با شعرا و آهنگسازانی که در کنارشان بودند، معنا پیدا میکنند؛ افرادی که با او کار میکردند، افراد بسیار هوشمندی بودند که بینشان دوستی و رفاقت بود و هدف مشترکشان رشد موسیقی گیلان. نقش ترانهها و اشعاری که ایشان میخواندند، از نظر دور نیست؛ آقای پوررضا بیشتر با کدام شاعران کار میکردند؟ از جمله شعرای معروف گیلان همچون محمد ولی مظفری، محسن آریاپاد، شیون فومنی، محمود کریمی، حسن تقیپور، غلامرضا مرادی صومعهسرایی، مهرداد باروتچی، سیدعلی زیباکناری، یوسف جمال حسنی، اردشیر مهرگان، محمد شمس معطر، محمدرضا خیرخواه، محمد بشرا، علیاکبر مرادیان گروسی ثانی، حسین مهربان، مصطفی رحیمپور، ابوالقاسم نزهت شعار، رضا مقصدی، جواد شجاعیفرد، جعفر مهرداد، محمد فارسی، رحمت حقیپور، عبدالرضا رضایینیا و... از آثار بعد از انقلاب هم میتوان از کاست «میگیلان» و «گیاه لو» نام برد که تنظیمکننده آن حسین حمیدی، پژوهشگر موسیقی نواحی ایران است. بین ترانههایی که آقای پوررضا خواندهاند، پیش و پس از انقلاب تفاوتهایی وجود دارد. این تفاوتها از نظر شما در چیست؟ خب، باید کارهای ایشان را دستهبندی کرد. آقای پوررضا قبل از انقلاب مخصوصا در تلویزیون، به فراخور نیاز جامعه، ترانههای فولکلور بسیار شادی اجرا کردند که هنوز هم در مجالس عروسی و شادمانی خوانده میشوند. جالب است بدانید که صدای او در ترانههای قبل از انقلاب با ترانههای بعد از انقلاب از لحاظ جنس صدا کمی متفاوت است. قبل از انقلاب صدا درخشان (زیر) و جوانتر و بعد از انقلاب صدا محزون است و سوز آن بیشتر شده است. برخی هم آقای پوررضا را با تیتراژ سریال «پس از باران» شناختند، چون اقبال عمومی در آن زمان به این سریال زیاد بود. در بعضی مقالات گفته شده که فعالیت آقای پوررضا از سال79 و اوج آن در سریال «پس از باران» بوده ولی چنین چیزی نیست؛ تا آن موقع آقای پوررضا همیشه در اوج بودند ولی به جامعه شناسانده نشده بودند. آقای پوررضا ترانههای زیادی دارند که قبل از انقلاب در رادیو و تلویزیون اجرا کردهاند که مثل تئاتر صحنهپردازی دارند. مثلا در ترانه «خاله دختر»، خودشان با پوشش محلی در یک طرف و خانم نسترن (خواننده دیگر) مقابلشان آواز میخواند. در واقع به صورت دو صدایی. ترانههایی دارند یک قسمت آن به صورت سلو است. یعنی فقط خودش آواز میخواند. قسمت دیگر گروهی که برگرفته سنت موسیقی روستایی گیلان است؛ مثلا وقتی گیلانیها در روستا کار را تمام میکردند، جشن میگرفتند و رقص و پایکوبی میکردند. گروهی میخواندند و گروه دیگر مثل گروه کر جواب میدادند. مثل ترانه «کنوس کله» یعنی باغ ازگیل یا ترانه «اهه بوگو» که ریتمیک بوده و ملودی خاصی ندارد. حالت مکالمه دارد و گروه هم جواب میدهند. آقای پوررضا بیشتر با کدام هنرمندان و آهنگسازان فعالیت میکردند؟ تعدادی از آهنگسازان و موسیقیدانهایی که به یاد دارم اینها هستند: احمد سیگارچی، غلامرضا امانی، علیزاده، منوچهر ویسانلو، بهمن شکیبی، حسن تقیپور، احمدعلی راغب، حسین حمیدی، رضا فدایی و... همچنین در کار پژوهشی همکارانی چون جهانگیر اشرفی، علی عبدلی، محمدولی مظفری، محسن آریاپاد، اباذر غلامی، صفرعلی رمضانی، آرمین فریدی، مسعود پورهادی، هوشنگ عباسی، محمد فارسی، حامد پورشعبان، علی نصرتی، کامل قلیپور و... ما در موسیقی فولکلور گیلان نامهای زیادی داریم از جمله استادانی همچون زندهیاد احمد عاشورپور، آقایان ناصر مسعودی، شاهرخ جفرودی و دیگران. البته که هرکدام جایگاه و خدماتی در تخصص خویش به موسیقی فولک منطقه داشتند اما میخواهم در این باره صحبت کنید و بهطور خلاصه از خدمات این نامها به موسیقی گیلان بگویید. در موسیقی شیوهها و گرایشها متفاوت هستند. هرکدام از این اساتید ویژگیهایی داشتند که به نوبه خود ارزشمند هستند. مثلا آقای عاشورپور تعداد کمی ترانه فولکلور اجرا کردند ولی همین تعداد را به خوبی اجرا نمودند؛ ضمن اینکه فارسی هم خوانده است. همچنین ترانههایی از جهانگیر سرتیپپور را خوانده که شامل ملودیهای غربی است. ترانه فرانسه و ترکی هم خوانده است. هر چند که در عرصه موسیقی ادعای زیادی نداشت ولی جزو پایهگذاران بود. آقای شاهرخ جفرودی که در سال 1307 متولد شده و شاید خیلیها او را نشناسند، تاثیرات زیادی روی موسیقی گیلان گذاشت. ایشان صدای بم بسیار خاصی داشتند و پیشپردهخوانی در تماشاخانه گیلان در شهر رشت میکردند. در تهران با استادان بسیار مهمی کار کردند و آهنگهای بسیار زیادی ارایه دادند. بعدها آثار گیلکی بسیاری اجرا کردند که خیلی هم شوخطبعانه بود. مثلا مشکلات یک زن زائو ترانهای است به نام «اوفی نا» جزو ترانههای معروف اوست. آقای مسعودی هم با موسیقی سنتی آشنایی داشتند و با صدای مخملیای که دارند هم فارسی میخوانند و هم موسیقی محلی اجرا میکنند؛ با ترانهسرایی اساتیدی مثل تیمور گورگین یا با آهنگسازی آقایان اکبرزاده و غلامرضا امانی و...ایشان ترانههای بسیاری اجرا کردهاند. البته در اجرای هرکدام از اساتید، نوع تحریرها باهم فرق دارند. آقای پوررضا با اینکه موسیقی سنتی را میشناخت و با گوشههای موسیقی سنتی آشنا بود، سعی میکرد تحریرها را با هر منطقهای که میرود، همسانسازی کند. نکته بسیار مهم این است که تاثیر پوررضا بیشتر از نوع تحریرها بوده که بیان درونیات افراد بومی در آواز و موسیقیسازی بوده است و آقای پوررضا در این زمینه در عرصه موسیقی و گوشههای گیلانی کاملا موفق عمل کردند. آیا ایشان در زمینه موسیقی فولکلور استادی هم داشتند؟ آقای پوررضا در زمینه موسیقی گیلان هیچ استادی نداشتند و خودآموخته بودند، چون با موسیقی سنتی گیلان آشنا بودند و البته موسیقی فولکلور جدا از موسیقی سنتی نیست. در واقع با هوش خود توانستند این مطالب را از مردم یا افرادی که میخواندند، بیاموزند همانطورکه خودشان هم اشاره میکنند بیشترین کسانی که به ایشان کمک میکردند همان افراد روستایی بودند که با ایشان ملاقات داشتند؛ چه زنان و چه مردان. آواز میخواندند و ایشان از شعرها و تحریر آنها نتبرداری میکردند. سپاسگزارم آقای علیجانی، در پایان اگر سخنی دارید، بفرمایید. از شما ممنونم به خاطر این احترامی که به موسیقی مناطق میگذارید و این فرصت را برای خوانندگانتان فراهم میکنید. متاسفانه امروزه حساسیتی که افرادی مثل پوررضا نسبت به موسیقی داشتند، در بین فعالان این عرصه کمتر دیده میشود که اگر آن حساسیت، امروزه هم وجود داشته باشد اتفاقات بسیار خوبی در گیلان خواهد افتاد. البته ناگفته نماند که تلاشهایی از سوی موسیقیدانهای دانشگاهی و موسیقیدانهای تجربی و همچنین جوانان موسیقیدان صورت گرفته؛ دانش موسیقایی در گیلان با موسیقیدانها بسیار بالا رفته. نوازندگان جوان و حتی کودکان و نوجوانان و گروههای زیادی به فعالیت مشغولند از جمله آقای ناصر وحدتی با گروه گیل و آمارد، آقای محمود فرضینژاد با گروه دیلمون، آقای اردشیر لرد و بسیاری از گروههای دیگر از جمله گروه آوای سرو به خوانندگی و آهنگسازی خود بنده؛ ولی به هر حال آقای پوررضا همیشه به عنوان یک پدیده اصیل و صدایی ماندگار با آن سوز و حزن خاصش در موسیقی گیلان در خاطرهها خواهند ماند و الهامبخش آیندگان خواهند بود. روحشان شاد.
http://www.RaheNou.ir/fa/News/249324/مردی-در-قامت-نهاد-موسیقی-فولکلوریک-گیلان
|