راه ترقی
گلشیری متفکر و گلشیری کاتب در «آینه‌های دردار» همچون معرق‌کاری دقیق و هوشیار
دوشنبه 24 خرداد 1400 - 01:37:39
راه ترقی - اعتماد /معمولا در وصف قصه‌ «غربت غربیه» که از جمله شاهکارهای عرفانی‌- رمزی سهروردی نیز به حساب می‌آید،گفته می‌شود که شرحی است داستان‌گون از سرگشتگی و غربت روح آدمی در ناسوت که به دنبال بازگشت به وطن اصلی خود(آنچه که بود) ملکوت است. امری که بار دیگر در دوران معاصر در «آینه‌های دردار» هوشنگ گلشیری تکرار می‌‎شود؛ البته که با فرمی متفاوت‌تر.
همان طور که خود گلشیری هم گفته است، وقتی شیخ اشراق می‌گوید به غرب رفتن در حقیقت هبوط انسان به این جهان است در «آینه‌های دردار» گلشیری هم ابراهیم به غرب می‌رود و دوباره به شرق برمی‌گردد. یعنی به نوعی همان کار با البته یک حرکت اضافه که همان پاسخ به فرهنگ خودمان دادن است. یعنی برگشتن و ارزش گذاشتن بر معانی موجود و در یک جمله مجموع شد؛ و این وجه افتراق این دو است؛ البته وجهی که به کتاب «آینه‌های دردار» اهمیت، ارزش و اعتباری را می‌دهد که شاید به حق و بی‌تردید باید گفت آن را در شمار مهم‌ترین آثار ادبی‌مان قرار می‌دهد. حتی بالاتر از «شازده احتجاب» که شاید خیلی‌هایمان گلشیری را با این کتاب بشناسیم و تعریف کنیم.
شاید بهتر است در این نگره که «شازده احتجاب» بهترین اثر گلشیری است، تجدیدنظر کرده و به جای آن اثری را قرار داد که به گفته خود او نیز مهم‌ترین اثر از بین سایر آثارش به حساب می‌‎آید. آثاری با مختصاتی کاملا ایرانی. داستانی برای ربط و بسط گفتمان‌های متنوع و موجزی از انسان‌های جدا افتاده شرقی(ایرانی) و سرگشتگی‌هاشان در میان هیاهوهای دوران معاصر و البته در خاتمه مجموع کردن‌شان؛ امری که در اینجا هدف اصلی گلشیری از نوشتن بود. این البته تنها قدرت این اثر نیست؛ اگر این اندیشه را همانی بدانیم که گلشیری در مقام متفکر در پی رسیدنش بود درباره فرم «آینه‌های دردار» هم شاید بتوان با یقین کامل گفت، نزدیک‌ترین فرمی است که گلشیری کاتب در تمام روزگار نوشتنش به دنبال دستیابی به آن و اجرایش بود و این همان بعد دیگر از قدرت نویسندگی او در این اثر است. هزارتویی از خرده‌روایاتی که آن را چون کاشی‌کاری دقیق و با هوش با وسواس و دقت بی‌نظیری درکنار هم گردآورده و بر سطح سپید لوحی چیده است. کاری که خودش نام آن را «معرق کاری» گذاشته بود. درست مثل همانی که به عقیده او، سلفش در محراب‌ الجایتو انجام داده بود. همه اینها در «آینه‌های دردار» خواننده جدی‌ای که به دنبال چیزی فراتر از کشش‌های سطح اولی است، سر وجد می‌آورد و به اندیشه وامی‌دارد. در واقع «آینه‌های دردار» چیزی نیست جز توصیف هنرمندانه واقعیت در وجه تاریخی و حتی فراتاریخی‌اش. کاری که سده‌ها پیش سلفش در رساله «غربت غربیه» به شیوه روایی دیگری انجام داده بود. آن هم با تمامی مختصات ایرانی‌اش. همان نکته‌ای که گلشیری با غرور فراوان در تمام گفت ‌وگوهایی که درباره «آینه‌های دردار» داشت، دم از آن می‌زد و دلش می‌خواست که جابه‌جا، نه فقط اشاره،که جارش بزند.
منابع
1- محسن کدیور، شرح قصه غربت غربیه
2- هوشنگ گلشیری، باغ در باغ، جلد دوم، انتشارات نیلوفر
3- هوشنگ گلشیری، آینه‌های دردار، انتشارات نیلوفر

http://www.RaheNou.ir/fa/News/271114/گلشیری-متفکر-و-گلشیری-کاتب-در-«آینه‌های-دردار»-همچون-معرق‌کاری-دقیق-و-هوشیار
بستن   چاپ