صوت/ عباس کیارستمی: عشق فقط دو ماه سازنده است بعد پوستمان را میکند!
انديشه
بزرگنمايي:
راه ترقی -
آخرین خبر / نامهای از عباس کیارستمی میشنوید را در هشتمین سال ازدواجش نوشت، رابطهای که تنها 13 سال دوام داشت و هرچند کیارستمی از آن به عنوان یک ازدواج خوب یاد میکند، مشخص نیست که چرا چنین عشق پرشوری به سردی گراییده و به جدایی انجامید.
اما این جدایی، تاثیر به سزایی در دیدگاه کیارستمی گذاشت. شاید جدا از مصاحبه و گفتگوها، این دیدگاه در دو فیلمش کپی برابر اصل و مثل یک عاشق کاملا مشهود است.
عباس کیارستمی، درباره عشق می گفت: عشق سازنده نیست، دو ماه سازنده است، ولی بعدش پوست همه را میکَند. پسرم وقتی بچه بود میگفت عشق یعنی دوست داشتن بسیار. تعریف درستی بود، واژه "بسیار" را سر هر چیزی بگذاریم تباهی میآورد.
در نامههایی که از کیارستمی منتشر شده او مدام از خانه درحال ساختش به همسرش گزارش میدهد و از او میخواهد از راه دور هم که شده نظرش را درباره خانه بگوید:
«پروین جان خبر خوشحالکنندهای برایت ندارم جز اینکه کار ساختمان خوب پیش میرود. امروز عصر دم در خانه صادق ایستاده بودم که ایرج آمد. ایرج کلانتری. نمیدانی چقدر تعریف میکرد. واقعا هم قشنگ شده است... پروین جان دستهایم تاول زده است، ولی در عوض تخت خیلی خوبی برایت درست کردهام. کاش بودی خودت در انتخاب رنگ موکت یا رنگ دیوارها، یاری میکردی. حالا باز فکر کن و برایم بنویس... مخلص انجام میدهم.»
در اغلب نامهها کیارستمی از گرما مینالد و قطعی برق و مدام این احتمال را مطرح میکند که نامههایش نرسیدهاند:
«الان خدا را هزاربار شکر میکنم که تو اینجا نیستی. مطمئنا اگر اینجا بودی ما باهم بگومگو میکردیم. هم اعصاب من خرد بود با چیزهایی که امروز باهاش برخورد کردم. چیزهای کوچک، ولی اعصاب خردکن و هم تو با این هوای گرم و بیبرقی. الان پیراهن به تن چسبیده. اصلا توی این هوا نمیشود دوست داشت. آدم پاک مختل میشود. البته بد نیست اگر آدم در تعطیلات باشد، ولی نه با گرفتاری و سگدویی.»
از طرف دیگر ظاهرا بیشتر نامهها در روزهای جمعه نوشته شده است. روزهایی که کلافگی کیارستمی به اوج خودش میرسد و لابد برای تسکین هم که شده شروع میکرده به پروین خانم نامه نوشتن: «پروین جان جمعه بود دیروز؛ و روز سختی بود مثل همه جمعهها. جمعههای بدون تو منظورم است.» کلافگی و خستگی و بیحالی، اما در سراسر نامهها موج میزند. روشن نیست دقیقا در کنار سختی ساختن خانه و مشغلههای دیگر چهچیزی باعث این کسالت روحی شده است، اما در همان سالها این نامه نوشتن به پروین خانم همسر سابقش بوده که حالش را خوب میکرده: «.. باوجودیکه خیلی بیحوصله هستم، ولی در نامه نوشتن برای تو خیلی راحتم. چون فکر میکنم دارم با تو حرف میزنم؛ و این بهم کیف میده. هیچ سخت نیست. بههرحال پروین جان نمیدانم چی همین پروین جان...»
نامههای عباس کیارستمی در این مجموعه از همسرش به احمد و بهمن تغییر مسیر میدهد. ظاهرا او حالا دیگر بزرگتر شده و پدر با شوق برای او نامه مینوشته است
نامه عباس کیارستمی به همسرش پروین امیرقلی:
شماره جدید تو را، 5277-328 را خوب از 118 گرفتم. این که کاری ندارد. پرسیدم اول نمیشناختند. نشانی دادم. گفتم اونکه قدش بلند است، موهایش روشن است. اغلب پشت سرش میبندد. چشمهایش سبز روشن است، لبهای قشنگی دارد...
گفتم آنکه دماغش خیلی قشنگ است و گردنش باریک و بلند است و همیشه تند راه میرود، اونکه لباسهای چه قشنگ میبافد، یک پسر قشنگ دارد که خیلی هم خوب است. اسم خوبی هم دارد، اونکه هم زن منست، هم رفیق من، و هم معشوق من، اونکه صادق است و هیچوقت دروغ نمیگوید، اونکه حساب جداگانه ندارد. اونکه هیچوقت ولخرجی نمیکند. تازه پول درار هم هست. کمک کرده تا خانه درست کنم، پردههایش را خودش انتخاب کرده. اونکه املت با کنیاک دوست دارد، اونکه سوپ جو دوست دارد، اونکه دل من برایش تنگ شده...
radio_nameh
-
دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۶:۰۹
-
۱۲۵ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/236892/