قتل پشت فرمان!
اجتماعی
بزرگنمايي:
راه ترقی - جام جم / صدای شلیک گلوله سکوت محله را شکست. اهالی از خانههای خود بیرون آمده و رد صدا را گرفته و به خودروی وانت سفیدی رسیدند که مقابل خانه ای پارک شده بود. راننده آن را میشناختند؛ مرد خودخواهی بود که همیشه خودرو را در پیادهرو پارک میکرد و باعث اعتراض اهالی بود اما گوشش بدهکار حرف حساب دیگران نبود. این بار خودرو را با فاصله پارک کرده بود. یکی از همسایهها سراغ ماشین رفت و با دیدن راننده که غرق در خون پشت فرمان قرار داشت بقیه همسایهها را خبر کرد. شیشه سمت شاگرد شکسته و روی صندلی ریخته بود. دقایقی بعد با حضور ماموران کلانتری در محل، تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد. مرد جوان در حالی که پشت فرمان قرار داشت، با شلیک گلوله و اصابت آن به سرش جان باخته بود. ماشین روشن بود و به نظر میرسید مقتول غافلگیر شده است.
افسر تجسس کلانتری با بازپرس جنایی تماس گرفت و او را در جریان این جنایت قرار داد. بازپرس آدرس را گرفت و از مامور جوان خواست موضوع را به کارآگاه جنایی و تیم تشخیص هویت هم گزارش دهد. سرگرد رضوانی در خانه در حال کتاب خواندن بود که صدای زنگ تلفن همراهش بلند شد. افسر کلانتری 19 تهران از آنسوی خط ماجرای قتل مرد راننده را گزارش داد و کارآگاه هم برای بررسی صحنه راهی محل شد.
به دلیل منع تردد شبانه، خیابان در آن ساعت خلوت بود و خیلی زود خود را به محل جنایت در غرب تهران رساند. با اینکه ساعت از 12 گذشته بود اما جمعیت زیادی در کوچه جمع شده بودند و سربازان کلانتری با نواری زردرنگ از ورود افراد به داخل صحنه جرم جلوگیری میکردند.
کارآگاه با نشان دادن کارت خود به داخل محوطه رفت. افسر کلانتری با دیدن او به استقبالش آمد و در گزارش اولیه خود گفت: ساعت 11 شب صدای شلیک شنیده میشود و اهالی از خانه بیرون میآیند و متوجه قتل یکی از اهالی با شلیک گلوله در داخل خودرویش میشوند. مقتول به نام سینا با شلیک یک گلوله به قتل رسیده بود. او با ساکنان کوچه رابطه خوبی نداشت و هر شب ماشیناش را در پیادهرو پارک میکرد که باعث مشکل تردد برای اهالی میشد. چند بار به این کار او اعتراض کرده بودند اما او باز هم رویه خود را تکرار میکرد. امشب هم سر این موضوع با یکی از اهالی درگیر شده بود.
کسی شاهد ماجرا بوده؟
نه. فقط همسرش دیده که او با همسایه دعوا میکرده است.
همسایه کجاست؟
بازداشت شده و در خودروی کلانتری است.
سرگرد به بررسی صحنه پرداخت و مشاهداتش از صحنه را روی کاغذ نوشت. گلوله به شقیقه سمت راست اصابت کرده بود.
کارآگاه با بررسی صحنه از افسر کلانتری خواست همسر مقتول را برای تحقیقات نزد او بیاورد. زن جوان در حالی که بیتابی میکرد به کارآگاه گفت: میلاد، شوهر بیچارهام را کشت. سینا عاشق ماشیناش بود و همیشه ترس این را داشت که آن را سرقت کنند. با آن کار میکرد و خرج زندگیمان را با باربری تامین میکرد. همسایهها او را درک نمیکردند و همیشه به علت اینکه ماشین را در پیادهرو پارک میکرد، با او دعوا داشتند. امشب هم میلاد با او سر این موضوع دوباره درگیر شد. سینا که از این بحث خسته شد، میخواست ماشین را جابهجا کند اما مرد همسایه شوهرم را با سلاح کشت.
سرگرد سپس سراغ میلاد رفت تا از او تحقیق کند. او که از دستگیری خود غافلگیر شده بود به کارآگاه گفت: یک دعوای ساده سر جای پارک که انگیزه قتل نمیشود. شما خانه مرا بگردید ببینید آیا سلاحی پیدا میکنید. من اصلا کار با سلاح را بلد نیستم. سربازی هم نرفتم و معاف شدم.
امشب چه اتفاقی افتاد؟
آقاسینا مثل همیشه ماشین را در پیادهرو پارک کرده بود. به او اعتراض کردم و گفتم دزد راحت از ماشین او به عنوان نردبان استفاده میکند و وارد خانهها میشود. او هم خیلی منطقی قبول کرد و قرار شد ماشین را جابهجا کند. این رفتار او برایم عجیب بود چون همیشه صدای داد و فریاد او از خانه و بیرون شنیده میشد و خیلی عصبی و خشمگین بود. من به داخل خانه رفتم و چند دقیقه بعد با شنیدن صدای گلوله و داد و فریاد به خیابان آمده و متوجه قتل مرد همسایه در خودرویش شدم.
زمان درگیری کسی شاهد درگیری بود؟
ابتدا همسر مقتول بود اما بعد او هم به خانه رفت و کسی در کوچه نبود.
کارآگاه بعد از بررسی صحنه قتل و اظهارات شاهدان ماجرا دستور بازداشت قاتل را
صادر کرد.
-
چهارشنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۷:۴۹:۱۰
-
۳۷ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/301654/